نمونه هایی از تأثیر شاهنامه فردوسی بر ادبیات حماسی جهان

 - هیلدبراند:

 از قدیمی‌ترین آثار حماسی آلمان است. در این منظومه‌ی ناتمام، هیلدبراند دلاور ژرمنی با پادشاه «هون‌ها» به سفری دراز رفته است.1 در بازگشت به ایتالیا به جوان سلحشوری بر می‌خورد که پسر خود اوست و خود، او را می‌شناسد و می‌خواهد از جنگ با او بپرهیزد، ولی پسر که تصور می‌کند پدرش در سفر مرده است اصرار به نبرد با پدر دارد. فرجام این نبرد در اصل نسخ موجود نیست. این داستان تا حدودی شباهت به قصه رستم و سهراب در شاهنامه دارد.

- کوهولین:

 از مهم‌ترین و زیباترین داستان‌های اسطوره‌ای و حماسی ایرلند است. این داستان نیز شرح دلاوری‌های «کوهولین» است که او نیز نادانسته پسر خود را می‌کشد.

- کوچولائین و کنلائوخ:

این داستان نیز از افسانه‌های قدیم ایرلندی است که نبرد میان پدر (کوچولائین) و پسر (کنلائوخ) را بیان می‌کند. این داستان نیز به قصه‌ی رستم و سهراب شباهت دارد.

- ایلیای قهرمان:

 از افسانه‌های حماسی روس است که در آن ایلیا فرزند خود را پس از ماجراهای فراوان می‌کشد و قلب او را از بدن درمی‌آورد و آن را به چهار گوشه‌ی دشت می‌پراکند. به گفته‌ی یکی از نویسندگان روسی کل این حماسه از روی حوادث زندگی رستم ساخته شده است.


- حماسه آلمانی نیبلونگن (Nibelungen):

 این حماسه از شاعری نامعلوم است و قهرمان آن «زیگفرید» رویین‌تن است. پهلوانی‌های زیگفرید تا حدی با اسفندیار قابل مقایسه است.


1. (هون ها قومی صحراگرد از مغولستان بودند که در سده‌های چهارم و پنجم میلادی به سوی غرب مهاجرت کرده و در موازات آمودریا کوچ‌نشین‌هایی تأسیس کردند).

حماسه و ادبیات حماسی

حماسه نوعی شعر داستانی است که کاملاً جنبه‌ای آفاقی (Objective) دارد، نه انفسی (Subjective) و در این نوع، هیچ گاه هنرمند از «من» خویش سخن نمی‌گوید و از همین رهگذر است که حوزة حماسه بسیار وسیع است و در خلال حماسه تصویر تمدن یک ملت را، در مجموع، با تمام عادات و اخلاق، به خوبی می‌توان مشاهده کرد و حتی قوای طبیعی و غیرطبیعی مؤثر در تکوین آن ملت در حماسه‌اش نمودار است. حماسه، از قدیمی‌ترین انواع ادبی و واژه‌ای عربی به معنی تندی، دلاوری و شجاعت است. حماسه، زادة اسطوره است یعنی در دامان اسطوره پرورده می‌شود و می‌بالد و تنها در فرهنگ و ادب مردمانی پدید می‌آید که دارای تاریخی کهن و اسطوره‌ای دیرینه‌اند.

       استاد ذبیح الله صفا در تعریف حماسه و شعر حماسی چنین بیان نموده که حماسه، نوعی از اشعار وصفی است که مبتنی بر توصیف اعمال پهلوانی و مردانگی ها و افتخارات و بزرگی های قومی یا فردی است به نحوی که شامل مظاهر مختلف زندگی آن  ها گردد. موضوع سخن در اینجا امر جلیل و مهمی است که سراسر افراد ملتی در اعصار مختلف در آن دخیل و ذینفع باشند مانند مشکلات و حوائج مهم ملی از قبیل مسأله تشکیل ملیت و تحصیل استقلال و دفاع از دشمنان اصلی و امثال اینها چنان‌که در شاهنامه و حماسه ‌های ملی مشاهده می شود.‌ چون شاهنامه‌‌ی فردوسی و یا مشکل فلسفی است مانند مسئله‌ی خیر و شر در قطعاتی از اوستا و منظومه‌های بهشت گم‌شده‌ی میلتون که جهانیان همگی آن را ارج می‌نهند.

 در شعر حماسی شاعر با داستان های شفاهی یا مدونی سر و کار دارد که در آن ها شرح پهلوانی ها، عواطف و احساسات مختلف مردمان یک روزگار و مظاهر میهن‌‌پرستی و فداکاری و جنگ با آن چه در نظر نسل های ملتی بد و ناپسند و مایۀ شر و فساد بود، آمده باشد و باید همۀ آن ها را چنانکه بود وصف کند و در آن نفوذ و دخالتی مستقیم ننماید و خود را در صحنۀ وقایع نیاورد و از خود دربارۀ آن اشخاص یا حوادث داوری نکند.

     با آنکه واژۀ حماسه از زبان عربی به فارسی وارد شده است، سیر تطور معانی اصطلاحی و ادبی آن در این دو زبان مختلف و بلکه مغایر بوده است. در زبان عربی معادل واژۀ حماسه، «ملحمه»ج: مَلاحِم (لحم): کشتارگاه، کشتار سخت در جنگ، حماسه سرایی شعری (ملحمۀ حسینیّه: حماسه حسینی) آمده است که به معنای جنگهای شدید خونی است و از مفهوم اصطلاحی آن چندان خبری نیست.

 

خطاب به جویندگان علم...

دانش آموزها و دانش جو            در جوانی تو راه ایزد پو

عالم غیب و آشکار است او           لا شریک است و لیسَ الّا هو


با نظافت شوید و باایمان              به خداوند قادر و سبحان

هم ز اهل الصّلوه و اهل وضو         لا شریک است و لیس الّا هو


طلب علم کن مکن تو درنگ         تا شوی اهل دانش و فرهنگ

بهر آن لم یزل درود بگو              لا شریک است و لیس الّا هو


عندلیبی به کشور ایران                  بلبلی، نغمه های ایران خوان

در وطن حاسدان و اغیار است        دست بالای دست بسیار است


علم نوراست و جهل تاریکی         علم راهت بَرَد ز باریکی

لیک با آن رضای حق را جو         لاشریک است و لیس الّا هو



در زمین و زمان تو شاه شوی         یا منوّر چو مهر و ماه شوی

لطف حیّ و قدیم بهتر از او         لا شریک است و لیس الّا هو

                                       

                                   شعر از: مرحوم شیخ احمد مختاری