آتشکده آذرگشسب

آذرگشسب

آذرگشسب را بزرگ ترین آتشکده دوره ساسانی است و ایرانیان برای آن حرمت بسیاری قایل بودند. به طور کلی ارزش هایی را که برای آذرگشسب برشمرده اند به شرح زیر است:
    1
آذرگشسب دارای کتابخانه بوده، به طوری که یک نسخه از اوستا که با گرشاسب نوشته شده بود، نیز در گنج شایگان در محل آتشکده نگاهداری می شده است.
    2
پادشاهان، دیوانیان، ارتشیان و به طور کلی همه مردم اعتقاد کاملی به آذرگشسب داشته اند.
    3
شاهنشاهان ایران پس از تاج گذاری به زیارت آذرگشسب می رفتند.
    4
آذرگشسب محلی برای بست نشستن و در امان بودن به شمار می رفته، به طوری که نمونه بارز آن بست نشستن خسرو پرویز در آن از بیم پدر بوده است:


    
چو بشنید خسرو که شاه جهان
    
همی کشتن او سگالد نهان
    
شب تیره از تیسفون درکشید
    
تو گفتی که گشت از جهان ناپدید
    
نداد آن سر پر بها رایگان
    
همی تاخت تا آذرآبادگان


    5
به علت تقدس آذرگشسب، هنگام بستن پیمان و جهت قوت و قدرت پیمان در آذرگشسب گرد می آمدند، آنچنان که خسروپرویز هنگامی که سردارانش در آذرگشسب به حضور او رسیدند و اعلام وفاداری به او کردند، خطاب به آنها می گوید:
    
بدیشان چنین گفت خسرو که من
    
پر از بیمم از شاه و از انجمن
    
مگر پیش آذرگشسب ای سران
    
بیایید و سوگندهای گران
    
خورید و مرا یک سر ایمن کنید
    
که پیمان من زین سپس نشکنید


    6
همچنین یکی از نمودهای تقدس آذرگشسب، در بین ایرانیان آن بود که به آن قسم و سوگند می خوردند، مانند آنکه رستم هنگام جنگ با تورانیان خطاب به لشکر خود می گوید:


    
یکی سخت سوگند خوردم به ماه
    
به آذرگشسب و به دیهیم و شاه
    
نکته ای که در اینجا قابل توجه است، اهمیت آذرگشسب و تقدس آن حتی قبل از ظهور دین زردشتی است، به طوری که رستم دستان نیز به آن سوگند می خورده است.
    7
هنگام رفتن جنگ جهت نیایش به درگاه اهورا مزدا به آذرگشسب می رفتند، ازجمله هنگام رفتن کیخسرو جهت کین خواهی از افراسیاب و رفتن بهرام گور به جنگ هپتالیان و رفتن انوشیروان و خسرو پرویز به جنگ رومیان مانند سروده زیر هنگام رفتن کیکاووس و کیخسرو به کین خواهی از افراسیاب:


    
بدو گفت ما هم چنین باد و اسب
    
بتازیم تا خان آذرگشسب
    
بپاشیم در پیش یزدان بپای
    
مگر پاک یزدان بود رهنمای


    
و همچنین نذر کردن خسروپرویز در آذرگشسب برای پیروزی بر بهرام چوبین:
    
تو پیروز گردان سپاه مرا
    
به بنده مده، تاج و گاه مرا
    
اگر کام دل یابم و تاج و اسب
    
بیارم دوان پیش آذرگشسب


    8
برای ادای نذر نیز به آتشکده می آمدند، مانند آنجا که کیکاووس و کیخسرو، پس از گرفتن کین سیاوش از افراسیاب و گرسیوز به آذرگشسب می روند و سپاس یزدان می کنند:


    
ز یزدان چو شاه آرزوها بیافت
    
ز دریا سوی خان آذر شتافت
    
بسی زر به آتش بر افشاندند
    
به زمزم همه آفرین خواندند
    
چو گنجور کیخسرو آمد زرسپ
    
ببخشید گنجی به آذرگشسب
    9
برای گرویدن به دین زرتشتی نیز در آذرگشسب حاضر می شدند، مانند وقتی که بهرام پنجم ساسانی (بهرام گور) دختر پادشاه هند (سپینود) را به آذرگشسب می برد:


    
نشست آن زمان شاه و لشگر بر اسب
    
بیامد سوی خان آذرگشسب
    
سپینود را پیش او برد شاه
    
بیاموختش دین و آیین و راه
    
به شستن بدین به و آب پاک
    
وزو دور شد، گرد و زنگار خاک