قدیم ترین حماسه

انواع ادبی در ادبیات ما به طور کلی عبارت است از: ادبیات حماسی، غنایی و تعلیمی، و با اندک تسامحی ادبیات نمایشی در چند دهه ی اخیر.

 حماسه نوعی شعر داستانی است که کاملاً جنبه‌ای آفاقی (Objective) دارد، نه انفسی (Subjective) و در این نوع، هیچ گاه هنرمند از «من» خویش سخن نمی‌گوید و از همین رهگذر است که حوزة حماسه بسیار وسیع است و در خلال حماسه تصویر تمدن یک ملت را، در مجموع، با تمام عادات و اخلاق، به خوبی می‌توان مشاهده کرد؛ حتی قوای طبیعی و غیرطبیعی مؤثر در تکوین آن ملت در حماسه‌ نمودار است.

قدیم ترین حماسه ها عبارتند از:1. گیل گمش 2. مهابهاراتا

1.      گیل گمش

گیل گمش از اسطوره‌های قدیم بابلی است که احتمالاً ۳۵ قرن پیش سروده شده‌است. یکی از حماسه‌های کامل و ادبی تاریخ باستان و کهن‌ترین حماسه‌ی موجود در تاریخ جهان است. قهرمان اصلی این داستان موجودی است که دوسوم وجود او جنبه‌ی الاهی دارد و فقط یک سوم وجود او آدمی‌زاد است. او در اواسط هزاره‌ی سوم پیش از میلاد در شهر باستانی «اروک» ستمگرانه فرمانروایی می‌کرد. او در مقام یک انسان و به عنوان نمادی از هر فرد جامعه‌ی بشری دارای اعتبار است. این داستان‌ها از پنج پاره سرود تشکیل شده‌ است: «گیل‌گمش و گاو آسمانی»، «مرگ گیل‌گمش»، «گیل‌گمش و آگا پادشاه کیش»، «گیل‌گمش و سرزمین زندگانی» و «گیل‌گمش، انکیدو و جهان مردگان» سه سرود آخر را حماسه‌ی گیل گمش می‌نامند. «انکیدو» موجود انسان‌گونه‌ای بود که خدایان او را با خوی جانوری آفریدند تا هم‌طراز گیل‌گمش باشد و گیل‌گمش نیروی خود را صرف درگیری با او کند و دست از ظلم و ستم بر دارد. اما سرانجام پس از درگیری‌های فراوان، آن دو تبدیل به دو دوست بسیار نزدیک می‌شوند. اما طی سلسله حوادثی گیل‌گمش دوست خود را از دست می‌دهد در سوگ او دچار ناآرامی می‌شود و اندیشه‌ی مرگ سبب می‌شود به جست‌وجوی راهی برای جاودانگی برود. پس به جست‌وجوی نیای بزرگ خود، اوتنا پیشتیم، می‌رود زیرا او به زندگانی جاوید رسیده است. سرانجام پس از سختی‌های بسیار او را می‌یابد. «اوتنا» راز زندگی جاوید خود را، نقشی می‌داند که در طوفان بزرگ در نجات موجودات زنده ایفا کرده است. «اوتنا» از «گیل‌گمش» می‌خواهد سرنوشتی که خدایان برای انسان نوشته‌اند را بپذیرد و چون او راضی نمی‌شود، به او گیاهی در ته دریا را توصیه می‌کند. «گیل‌گمش» گیاه را می‌یابد اما ماری آن را می‌دزدد و سرانجام «گیل‌گمش» با ناامیدی به قصر خویش باز‌می‌گردد و به این نتیجه می‌رسد که درد مردن را جز با شادمانه گذراندن عمر نمی‌توان درمان کرد و چون نمی‌توان جسم را جاودان کرد باید روح را جاودانه ساخت و به دنبال نام نیک رفت. حماسه‌ی او به دستور خودش و برای عبرت آیندگان بر سنگ نوشته می‌شود. حماسه‌ی «گیل‌گمش» از نخستین تفکرات فلسفی در باب مرگ به شمار می‌آید که به سبک حماسی بیان شده است.

2. مهابهاراتا

پس از «گیل‌گمش» حماسه‌ی دینی مهابهاراتا یکی از کهن‌ترین مجموعه‌های شعری جهان است که تنها سروده‌های زرتشت را هم‌زمان یا کهن‌تر از آن دانسته‌اند. در این مثنوی نبردهای بزرگ میان فرزندان «بهارات» بازگو شده است. «مها» به معنی بزرگ و «بهارات» به معنی هند است. این حماسه به طور نمادین تحول درونی بشر و بشریت را در طول زمان تصویر می‌کند. در این کتاب داستان‌های گوناگونی آمده است. مهم‌ترین داستان آن جنگ میان خانواده‌ی «kuru» و «pandu» است و پادشاهی به نام «کریشنا» که به پایه‌ی تقدس رسیده است و می کوشد تا آن دو را با هم آشتی دهد. در این کتاب اشاراتی به ایران و ایرانیان نیز وجود دارد. این حماسه نه تنها نشان‌دهنده‌ی مبارزه‌ی بشریت در جریان تحول طبیعت است بلکه مظهر پیکار درونی هر فرد نیز هست. «کریشنا» نقش راهنمای درونی و شعور آگاه برای هر انسانی را ایفا می‌کند. کوتاه سخن این که: این اثر نام سروده صدها شاعر نام و نشان‌دار در زمان‌های مختلف است که به‌وسیله ویاسه جمع آوری شده است. در این حماسه سخن از پهلوانان و پیروزی رجال مذهبی از قبیل کریشنا و آرجونا است.