چهار گروه از مردمان در کلام امیر مؤمنان

ترجمه و تفسیر خطبه ۳۲ نهج البلاغه از زبان مرحوم شریعتی


ای مردم ما در زمانه ای پرعناد و بدکینه گرفتار شده ایم، انسان نیکدل و پاکدامن را در این روزگار بد می شمرند و ستمکار در این عصر بر تندباد غرور و نخوتش می افزاید؛ آنچه می دانیم سودمان نمی بخشد و آنچه را نمی دانیم نمی پرسیم.

مردم بر چهار گروه اند:

یکی آنکه از پلیدکاری در زمین بازنمی ایستد مگر هنگامی که جانش ناتوان گردد و تیغش کند و دستش تهی.


دیگری آنکه شمشیر را برکشیده و آتش شرارتش را برافروخته و سواره و پیاده را بسیج کرده، خود را فروخته و ایمانش را باخته است تا ثروت خلق را به غارت برد یا بر سر جایگاهی بالا رود. چه بد سودایی است که دنیای پست را بهای خویشتن خوش بینی و آن را در ازای آنچه نزد خدا داری بگیری.


دیگری با کار دین، در طلب دنیاست و نه با کار دنیا در طلب دین، آرامش و وقار به خود می دهد و قدمهایش را آهسته و نزدیک به هم بر می دارد و دامن ردایش را به پرهیزکاری فرامی چیند و خود را به درستکاری می آراید و پوشش خدا را پناه پلیدکاری و معصیت خود می گیرد.


چهارم، کسی که از عجز خویش، از دست یافتن به قدرت درمانده است و از بیچارگی خویش به بیچارگی خو کرده و به ضعف و فقر و ذلت زندگی خویش تن داده است، آنگاه با نام قناعت خود را آرایش می کند و به جامه پارسایی خود را زینت می بخشد و در حالی که نه در خانه نه در بیرون، نه در دل و نه در زندگی، مرد این کار نیست.



نظرات 1 + ارسال نظر
سعید یکشنبه 20 اسفند 1396 ساعت 05:34 http://anti-efsha.blogsky.com

سلام. ممنون از مطلب خوبت از نهج البلاغه، ولی متوجه نشدم منظورت از "مغان" در عنوان وبلاگت چیه.

درود بر شما.
سپاس که به وبلاگ بنده سر زدید.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.