عناصر سوررئالیستی در داستان «ملکوت» بهرام صادقی


«بهرام صادقی» یکی از داستان­ نویسان موفّق و بسیار مؤثّر در عرصه­ ی داستان­ نویسی معاصر است. داستان های کوتاه وی در مجموعه­ ی «سنگر و قمقمه های خالی» و داستان بلند«ملکوت» نشان از ذوق و توانایی سرشار او در هنر داستان ­نویسی دارد.این داستان، داستانی فلسفی و سرشار از عناصر سوررئالیستی  است. در این مقاله، مهم ­ترین جلوه­ های عناصر سوررئالیستی (بخصوص در ملکوت) مورد بررسی قرار گرفته است. با مطالعه در داستان­ ها و سروده ­های این نویسنده موضوعاتی از قبیل اهمیّت دادن به ضمیر ناخودآگاه، استفاده از زبان طنز، تکیه بر حالات و تجربیّات شخصی، استفاده از زبان رمز و ابهام، اهمیّت دادن به عشق و ناکارامد دانستن عقل، برتری دادن به نیروی وهم و خیال و در نهایت پرداختن به مفاهیم متناقض از مهم ­ترین عناصرسوررئالیستی تشخیص داده شد. حاصل سخن آن که نویسنده با این داستان برآن بوده است بین مرگ و زندگی تعادلی ایجاد نماید و یادآور شود، که مرگ و زندگی لازم و ملزوم هم هستند.

 

 

کلید واژه ها: بهرام صادقی، ملکوت، عناصر سوررئالیستی.

 

 نکته: این مقاله در مجله ی «آینه ی ادب» ارومیه، شماره پاییز 91 منتشر شده است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.