بررسی و تحلیل شعر عاشورایی اردبیل با تأکید بر اشعار شیخ احمد مختاری

چکیده

مرثیه­ سرایی در تاریخ آذربایجان از قدمتی بسیار برخوردار است و حماسۀ حسینی، بخش قابل توجّهی از ادبیات سنّتیِ آذری­ها را به خود اختصاص داده ­است.شهر اردبیل، محلّ استقرار صفویان، پایتخت تشیّع بوده ­است. این مقاله بر آن است تا ضمن معرّفی یکی از شاعران عاشورایی اردبیل، مروری بر سیر تاریخی ادبیّات عاشورایی و نوحه ­سرایی در این استان داشته باشد و مختصّات شعر عاشورایی این منطقه را از نظرگاه قالب و محتوا تحلیل و تبیین کند.«شیخ احمد مختاری» یکی از شعرا و فضلای استان اردبیل، صاحب کتاب«ارمغان مختاری» است... 

  این مجموعه دربردارندۀ مراثی ­های آن مرحوم دربارۀ خاندان عصمت و طهارت، از وقایع مربوط به رحلت پیامبر تا شهادت امام رضا(ع) است. حاصل سخن این که آیین ­هایی از قبیل: طشت­ گذاری به یاد تشنگان کربلا، مراسم های خاصّ روز تاسوعا، شبیه خوانی ­ها، از جمله مراسم­ های آیینی این استان در ایام محرّم است که شیخ احمد، در مجموعه اشعار خود به آن­ها توجّه خاص داشته ­است. از نظر محتوا، عشق و دلدادگی به مقام شامخ حضرت ابوالفضل، امام حسین و زهرا علیهم ­السّلام از جمله محتواهای غالب بر مراثی­های این شاعر است. زبان شاعر، به مثابۀ دیگران شاعرانِ عاشورایی این دیار، به اقتضای مخاطبان (عامۀ مردم) غالباً ساده و در عین حال سوزناک و دلنشین است و از نظر شکل و قالب، شعرهایی که به منظور استفاده در سینه ­زنی­ها سروده شده ­اند، همچنین «بایاتی» ها و «اؤخشاما» ها نقطۀ اوج مرثیه ­سرایی در این اثر است.

 

کلیدواژه­ ها: شعر آیینی ـ عاشورایی، اردبیل، شیخ احمد مختاری، ارمغان.

 

  

مقدّمه

سرودن شعر در ثنا و رثای اهل البیت(ع) از صدر اسلام و از زمان حضرت محمّد (ص) توسّط شعرای مسلمان مثل «حسّان بن ثابت انصاری» شروع شد. این پدیدۀ چشمگیر ادبی در قرن دوم و سوم هجری با ظهور شاعران بزرگی همچون: کمیت اسدی، سید حمیری، دعبل خزائی و دیگر شاعران دینی به اوج رسید. بعد از واقعۀ عاشورا، تحوّل قابل توجّهی در ادبیّات دینی رخ داد و موضوع آن ـ که تا قبل از واقعۀ کربلا غالباً مدح و ستایش ائمّۀ اطهار علیهم ­السّلام بود ـ به ذکر مصائب امام حسین (ع)، اهل بیت و یاران باوفای ایشان اختصاص پیدا­کرد.

       به گواه تاریخ، گرایش به مذهب تشیّع و ذکر مصائب اباعبدالله ­الحسین (ع) و فضائل خاندان نبوّت علیهم ­السّلام در ادوار مختلف شعر فارسی دیده می­شود، امّا در دورۀ صفویّه مورد توجّه و اهتمام ویژۀ شاعران قرار­گرفت. شهر اردبیل، محلّ استقرار و حکومت صفویان، پایتخت تشیّع بوده­ است. توجّه پادشاهان صفویّه به ذکر مناقب امامان شیعه(علیهم السلام) سبب شده بود که شاعران، سروده ­های خود را با ذکر مناقب ائمّۀ هدی (علیهم السّلام) یا تبریک و تهنیت میلاد ایشان و یا اعیاد اسلامی شروع کنند و در نهایت، با مدح پادشاه به اتمام برسانند. شاه اسماعیل به مذهب تشیّع و زبان ترکی توجّه خاص داشت. شیخ حیدر (پدر شاه اسماعیل) به هوادارانش دستور داده بود که کلاه سرخ رنگی (دوازده تَرک) به نشانۀ دوازده امام بر سر بگذارند. قزلباش ­ها هستۀ اصلی سپاه شاه اسماعیل را تشکیل می‌دادند. زبان ترکی عامل ارتباط معنوی و ظاهری شاه اسماعیل با مریدانش بود. مرثیۀ دینی که با شاعرانی مثل شاه اسماعیل و محمد فضولی پا گرفته بود در دورۀ قاجاریه به اوج خود رسید و شعرای زیادی ظهور یافتند که همۀ هنر شعری‌شان را صرف شعر آیینی کردند. ملا­محمد فضولی بغدادی، بزرگ­ترین شاعرِ عارفِ ترک­زبان (متوفی به سال 997 ﻫ..ق و مدفون در کربلا) طلیعه­ دار ادبیّات عاشورایی در تاریخ آذربایجان و نخستین شاعر شیعی است که در مدح و رثای چهارده معصوم علیهم السّلام مراثی و مدایح ماندگار و پرسوز و گداز به یادگار گذاشته است. او علاوه بر اشعار زیادی که در قالب­ های مختلف شعری در این مورد سروده، بخش اعظم کتاب معروف خود «حدیقة­السّعداء» را ـ که به نظم و نثر مسجّع ترکی آذری است ـ به واقعۀ کربلا اختصاص داده ­است.

       بعد از این دوره بود که ادبیّاتِ مرثیۀ آذربایجان با گذشت زمان گسترش چشمگیری یافت و سروده­ های مرثیه­ سرایان در اشکال مختلف، در عزاداری امام حسین(ع)در مساجد و تکیه­ ها و حسینیه­ ها خوانده شد. لازم به ذکر است که برگزاری مراسم ­های خاص در این مناطق به نوبۀ خود در پیشرفت و گسترش ادبیّات مرثیۀ آذربایجان تأثیر بسزایی بر جای نهاد. منظور از ادبیّات مرثیۀ آذربایجان در حال حاضر، شعرهایی هستند که در مورد ائمۀ معصومین و حادثۀ عظیم کربلا در قالب «نوحه» سروده شده و می ­شوند. این ادبیّات در مقایسه با ادبیّات مرثیۀ دنیا بسیار قوی و بدیع است و نوآوری ­های چشمگیری دارد و از لحاظ مضمون و محتوا و صنایع لفظی و معنوی و صنایع ادبی بسیار قابل تأمّل و مطالعه است.

        مردم اردبیل از دیرباز پیرو دین اسلام و مذهب شیعۀ اثنی عشری هستند. (بیش از 90 درصد). مطالعه در تاریخ نشان می ­دهد که قوم آذری در ایران از متعصّب ترین پیروان مذهب تشیع به شمار می‌روند. مرثیه ­سرایی و تعزیه ­خوانی در تاریخ آذربایجان از قدمتی بسیار برخوردار است. در تمامی شهرهای آذریِ ایرانی (مانند زنجان و اردبیل) مراسمی چون طشت‌گذاری، سینه‌زنی، زنجیرزنی، شام­ِ غریبان، شبیه­ خوانی و  مرثیه، روضه و نوحه ­خوانی به زبان ترکی رواج دارد. شاعران دلسوختۀ اهل بیت پیامبر (ص) در ماتم عظمای سیدالشهدا اشعار آذریِ جانسوز سروده­ اند. صدها دفتر و دیوان عاشورایی که از انبوه شاعرانِ آل عبا امروزه در دست داریم؛ مانند مراثی ­هایِ: مرحوم عباسقلی یحیوی تاج­ الشّعرای اردبیلی، مرحوم حاج قدیر انور، منعم، مرحوم صافی، حافظی تبریزی، مرحوم ذهنی زاده، مرحوم استاد سید رضا حسینی، مرحوم شهاب، ذاکر مراغه ­ای، عابد تبریزی، نجمی تبریزی، میرزا حسین کریمی و مرحوم استاد سید محمد حسین شهریار و... گواه این مدّعاست. «ارمغان مختاری» یکی از آن گنجینه­ های عظیم آیینی و عاشورایی است. این اثر که مشتمل بر مصائب ائمّۀ اطهار علیهم ­السّلام است، مرثیه ­هایی است که توسّط شاعر شوریدۀ اهل بیت، «شیخ احمد مختاری» (1297- 1374) به رشتۀ نظم کشیده شده­ است. شاعر در ابیات آغازین این اثر، ضمن بزرگداشت شاعران این عرصه، با تواضع از برخی از آن­ ها یاد می ­کند:

اؤلمارام یحیوی، من گلشن زهرانی گزم     عشــق ابرینده بساطیـله سـلیمانی گزم
نه ده
 بیضا اؤلارام،یؤخدی ضیائیم اؤقده­ر    کشتی نوحه مینم، نوحیـله طوفانی گزم
نه ده
 منعم اؤلارام یؤخدی لیاقت اؤ قدر    شـهریار اؤلمارام، اؤل مجلس عرفانی گزم
من
 خزاعی دگولم، دعبل اؤلام خلعت آلام   گئدم اؤل طوس­ده من شـاه غریبانی گزم

                                                                           (مختاری، 1383:  3)

ترجمه: (به اختصار؛ شاعر می­ گوید: من نمی­توانم «یحیوی» باشم و در گلشن حضرت زهرا سیر کنم و نمی ­توانم در جایگاه «بیضا» یا منعم باشم و در جایگاه «شهریار» نیستم که مجلس عرفانی را در رؤیا سیر کنم، دعبل خزاعی نیز نیستم که در محضر حضرت رضا (ع) شعر بخوانم و خلعت دریافت کنم...)

      شیخ احمد مختاری و سروده­ ها و مراثی­ هایش، ـ علیرغم قابلیّت­ ها و ویژگی ­های برجسته ­ای که دارند ـ به دلایل مختلف، ازجمله: مرزنشینی و عدم دسترسی به امکانات، در گمنامی مانده و آن­ چنان که شایسته است شناخته نشده­ است. این مقاله بر آن است تا با معرّفی آن شاعر شوریده و توانمند در عرصۀ شعر عاشورایی، گامی در راه غنایِ ادبیّات آیینیِ کشور اسلامی بردارد.

 

معرّفی شاعر

 «شیخ احمد»، فرزند حجت ­الإسلام شیخ مختار، نوادۀ ملا اسلام از نوادگان آیت­ الله امین ­العلما قره­ باغی است که در سال 1293 . ش. در روستای درگاهلو از توابع شهرستان گرمی چشم به جهان گشود. در شش ماهگی پدر خویش را از دست داد و طولی نکشید که از نعمت محبّت مادر نیز محروم شد. سپس تحت سرپرستی برادر خویش «میرزا عارف»  ـ که در تعلیم و تربیت ایشان نقش بسزایی ایفا کردند ـ پرورش یافت. به خاطر علاقه و استعداد خاصّی که برای کسب علم داشت، با حمایت برادر خویش برای تحصیل به اردبیل آمد و در مدرسۀ مرحوم«میرزا علی­ اکبر» درس ­های حوزوی و علوم متداول آن زمان را فرا گرفت. از همان اوان نوجوانی استعداد شعرگویی در ایشان ظاهر شد، در دوران جوانی به عنوان معلّم در مکتب­ خانۀ روستای «سروآغاجی» ـ که از ایلات عشایر مرحوم احمد نیکخو، عشایر مغانلو و روستاهای توابع انگوت برای تحصیل به آن­جا می­ آمدندـ به تعلیم علم پرداخت. ایشان قرآن را از حفظ بودند و به علوم تاریخ، جغرافیا، نجوم، طب، تفسیر قرآن و زبان عربی (در حدّ گفتار و نوشتار) تسلّط کافی و وافی داشتند. ایشان در طول عمر خویش، با کمال ساده­ زیستی به مشکلات مردم رسیدگی می­ کردند و در میان مردم به راستی، درستی، شجاعت و شهامت و مدافع حقوق درماندگان و بیچارگان شهره بودند؛ مردی خطیب و سخنوری ماهر بودند و مجالسی پرمستمع داشتند. به پیروی از شیوۀ صفویان، در سوگِ شهدای کربلا در منزلِ مسکونی خود مراسم روضه­ خوانی(هفته خوانی) برگزار می­ کردند و علاوه بر مساجد و تکایای محلّ زندگی خود، بنا به درخواست مردمِ مناطق همجوار، در مجالس و محافل حاضر می­ شدند و تا آخرین روزهای عمر خویش به ارشاد و راهنمایی مردم می­ پرداختند. سخنان ایشان که برگرفته از قرآن و احکام و دستورات دینی و فرمایشات ائمۀ اطهار علیهم السّلام بود، همراه با طبع و ذوق شعری­شان، به مجالس مذهبی و دینی، شور و شوق مضاعفی می ­بخشید. ایشان به حکم آیۀ قرآن: « قل لا اسئلکم علیهِ أجراً الّا المودّه فی القُربی (شوری: 23) دوستی اهل بیت را بر خود فرض دانسته بودند. محبّت و عشق خاصّشان به امام حسین (ع) و سردار سقّای کربلا ابوالفضل(ع) وی را بر آن می­ داشت که حتّی در ایام بیماری نیز در عزای سالار شهیدان با تکیه بر عصا با قلبی محزون در مجالس سوگواری شرکت کنند و با نوحه­های جانسوز خود همراه با اهالی محلّ، بر سر و سینه بزنند و به جای اشک خون بگریند. وی در بخشی از مراثی خود چنین می­ گویند:

من پیر عاصیــم که گناهه بویانموشام      شرمنده  دار فانی دنیــاده یانموشام
بو افتخاری تاپموشام امّا چو عندلیب
    یئتمیش بهار،گلشن زهراده قالموشام
باد خزان دگن گولی،گلشنده گؤرموشم
  ماه محـّرمی اؤدی قـاره بویانموشام
   چون وابتغـوا الیه، وسیله دئیوب خدا     علّت اؤدور،حسین قاپوسیندا دایانموشام

                                                                      (مختاری، 1383: 2)

ترجمه: (من پیر گناهکاری هستم که که در دارِ فانیِ دنیا شرمنده هستم/ امّا این افتخار را پیدا کرده­ ام که هفتاد بهار از عمر خود را در گلشن حضرت زهرا(س) سیر کنم./ گلی را که در معرض باد خزان بوده دیده ام به همین دلیل در ماه محرّم کاملاً سیاه پوشیده ام. /چون خداوند در قرآن فرموده است برای آمدن به درگاه من دنبال وسیله باشید (وابتغوا الیه وسیله) به همین دلیل در آستانۀ درگاه امام حسین (ع) ایستاده ­ام.)

       شیخ احمد از دوستان صمیمی مؤذّن شهیر ایران، مرحوم حاج رحیم مؤذّن­ زادۀ اردبیلی بودند و در مناسبت­ های مذهبی باهم مجالست و مصاحبت داشتند. بخش های مختلفی از سروده های ایشان، توسّط مدّاح اهلِ بیت، حاج سلیم مؤذن زادۀ اردبیلی در مراسم های مختلف ماه محرّم از جمله در طشت گذاری ها و شب های تاسوعا زینت ­بخش مجالس عزاداری بوده و در قالب کاست ­هایی مانند «عروسی لیلا» منتشر شده ­است. (به موضوع ولادت حضرت علی­ اکبر(ع) و سپس ماجرای شب تاسوعا و به فرات رفتن آن حضرت و یاری خواستن حضرت لیلا (س) از حضرت ابوالفضل (ع) اختصاص یافته­ است.)

       ایشان در زمان حیاتِ خویش اشعارشان را ماشین­ نویس و برای چاپ آماده می ­کردند. در سال 1365 بعد از شهادت و مفقودالأثر شدن فرزندشان در جنگ تحمیلی به دلیل عارضۀ مغزی خانه نشین شدند. بعد از این واقعه تنها عاملی که به آلام قلبی ­شان تسکین می­ بخشید، قرائت سروده­ ها و یاد مصائب امام حسین (ع) و خاندان آن حضرت بود. آفتاب عمرشان بعد از عمری مجاهدت و تلاش برای ترویج و تبلیغ دینِ مبینِ اسلام و ارشاد مردم، سرانجام در غروب 29مرداد 1374 غروب کرد و پیکر پاکشان در میان خیل مردمی که وی را باعث عزّت و آبرو و شرف خود می­ دانستند، تشییع شد و در مزار شهدا در کنار فرزند شهیدشان آرام گرفت.

       اوّلین مجموعه از آثارشان در سال1383 به اهتمام فرزندانشان و با همکاری حوزۀ هنری استان اردبیل در انتشارات مقدّس اردبیلی به زیور طبع آراسته­ شد. این مجموعه به دلیل آن که به مراثی اهل بیت اختصاص داشت و شاعر بارها در مواضع متعدّد، سروده­ های خود را به حضرت زهرا(س) هدیه کرده بودند «ارمغان مختاری» نام گرفت. ایشان علاوه بر شعرهای آیینی و عاشورایی، سروده ­های بسیاری در مضامین عارفانه، حکیمانه، اجتماعی، انقلابی و ایلاتی (بایاتی) دارند که در قالب دیوان اشعار آن مرحوم در دست چاپ است.

 

ساختار کتاب ارمغان 

کتاب «ارمغان مختاری» در 360 صفحه برگزیده­ ای از مراثی شیخ احمد مختاری، نتیجۀ سالها مطالعه در کتاب ­ها و اسناد معتبر دربارۀ ائمۀ اطهار علیهم­السّلام از جمله: فردوس­العارفین، انیس ­العهد، محرق ­القلوب، قرّۀ­الأبصار و ماتمکده است. یکی از ویژگی ­های ممتاز این اثر در این است که شاعر وقایع دلخراش کربلا را با استناد به اسناد معتبر به رشتۀ نظم کشیده و به دلیل داشتن اطلاعات کافی، و با بهره ­گیری از قریحۀ شعری خود به گونه ­ای به شرح جزئیّات پرداخته ­است که تصویر روشنی از آن وقایع در ذهن مخاطب نقش می­ بندد. وی در ذکر مصیبت ­هایی که صورت داده­ است، گاه به منبع و مأخذ روایت اشاره داشته است. از جمله در شرح وقایع اسارت در شام و بیانداشت مصیبت حضرت رقیّه (س)، ضمن استفاده از قالبِ مناسبِ مثنوی، تأثّر شدید خود را از سرگذشت آن حضرت چنین بیان کرده ­است:

دوشنده یاده رقیّه من ایلـــه رم افــغــان    بئله یازوبــدیلا  اؤل محرق القلوبی یازان

خرابه نون قاپوسیندا دوراردی چوخ غمگین    گلوب گئدنلره باخدوقجا آغلییاردی حزین

بیری غذا گتیرردی، سیله ­ردی گؤز یاشینی    بیرآیری قیزدا آلاردی دیز اوستینه باشینی

                                                                                                (مختاری، 1383: 201)

ترجمه: (زمانی که مصیبت رقیّه(س) به یادم می­آید، آه و فغان می­کنم. در محرق­القلوب چنین نوشته­اند که/ آن حضرت بر درِ خرابه بسیار غمگین می­ نسشتند و به دختران هم سنّ خود می ­نگریستند و اشک می­ ریختند./ یکی از دختران برایش غذا می ­آورد، یکی دیگر اشک او را پاک می­ کرد، و آن دیگری او را در آغوش می­ گرفت.)

       شیخ احمد مجموعه «ارمغان» را با سلام بر نبیّ مکرّم اسلام و خاندان او و شهدا و اسرای کربلا آغاز کرده ­است. این ابیات در سرآغاز این اثر در حکم برائت استهلالی است که از موضوع و محتوای مراثی ­های کلّ این مجموعه خبر می ­دهد.

بو مجلس ایچره شهِ محشره سلام اؤلسون     جمالِ حضرتِ پیغمبره، سلام اؤلسون
وصیّ
  ختم  رسل پیشوای  کون  و مکان      علی  ولیّ  خدا  حیدره، سلام اؤلسون
جهاندا عمر ائدن اؤن ­سگّیز ایل مصیبت­لن
    جناب فاطمه­ی اطهــره، سلام اؤلسون
اؤلان جنازه­ سی، تابوت ایچینده‌، تیره نشان
     اؤ مجتبی، حسن و سروره، سلام اؤلسون
قتیل خنجر عدوان،
 حسین تشنه لبـه    کباب اؤلوب، قورویان لبلره، سلام اؤلسون
نهنگ بحر شجاعت، وزیرِ جنگِ حسین
    ابوالفضل آدلی علم پروره، سلام اؤلسون
جـوان نورس لیـــلا، شبیـه پیغمبـر
     حسینون اؤغلی، علی اکبره، سلام اؤلسون
چراغ قلب حسین و سرا جِ قلب حسن
    جناب قاســم گل پیکــره، سلام اؤلسون 
نهالِ گلشنِ زهـرا، دل آچمیــان بالیا
     بوغازی اؤخلی علی اصغــره، سلام اؤلسون
زمین کرببــلا ده، حسینون
 انصــاری    یارالی یئتمیش ایکی پیکره، سلام اؤلسون
یانان خیامی، قالان قمچی ­لر قباقینده
     جناب زینب غـــم پـروره، سلام اؤلسون
حسین تشنه لبون، خیرداجا
 رقیـّه سینه    طنـابه باغلی قالان اللـره، سلام اؤلسون
                                                                      (مختاری، پیشین:13)

ترجمه: (به اختصار؛ شاعر با اشارۀ کوتاه به مصیبت ائمّۀ اطهار علیهم­ السّلام، بر روان پاک پیامبر(ص)، حضرت زهرا(س)، حضرت علی، امام حسن و حسین، حضرت ابوالفضل، علی­ اکبر، علی اصغر، حضرت قاسم و حضرت زینب علیهم ­السّلام و هفتاد و دو تن از یاران امام حسین، و اسرای کربلا سلام و درود می فرستد.)

 

1.        مختصّات زبانی

1-1.             سطح آوایی(عمده ­ترین قالب­ های شعری )

مرثیه خواندن در مرگ عزیزان، از سنت­ های قدیمی آذری زبان ­ها است. ترک­ زبانان غالباً شعرهایی را در قالب بایاتی می­ سرایند و در مجالس سوگ عزیزان از دست رفته ­شان می­ خوانند. «اؤخشاما» از مهم­ ترین قالب ­های مراثی در میان آذری زبان­ ها است. شاعران و مداحان اهل بیت در آذربایجان «بایاتی»ها و اؤخشاماهایی متناسب با موضوع مرثیه برای هریک از دلاوران دشت کربلا می­ سرایند و در اوج مجالس مرثیه­ خوانی، همراه با «آغلاشما» و با همراهی سوگواران و عزاداران می­ خوانند. اؤخشاماهایی که شاعران ترک زبان سروده ­اند، به قدری جانسوز است که همراه با لحنِ خاصِّ خوانشِ مدّاحان، مخاطبان را به شدّت متأثّر می­ کند. برخی از این اؤخشاماها به قدری تکرار می ­شوند که به مرور زمان به بخشی از فرهنگ عامه می­ پیوندند. در حال حاضر بایاتی ­ها یا اؤخشاماهای زیادی وجود دارد که سرایندگان آن­ ها مشخص نیست. بایاتی چهار مصراع دارد. هر مصراع هفت هجایی به دو قسمت سه یا چهار هجایی تقسیم می­ شود و در هر قسمت یک کلمه یا جمله ­ی کامل ذکر می­ شود.

       شیخ احمد مختاری نیز مطابق با سبک و سیاق سرایندگان آذربایجان، در پایان غالب مرثیه ­­هایی که به هرکدام از شهیدان کربلا و مصائب اهل بیت اختصاص دارد، اؤخشاماهایی متناسب با موضوعِ مرثیه سروده ­است. برخی از این اؤخشاماها به دلیل تکرار توسّط خود ایشان و برخی از مدّاحان زبانزد خاص و عام شده است. در اؤخشاماهایی که زبانحال حضرت زهرا (س) را بعد از شهادت حضرت عبّاس بیان می­ کند، این ویژگی­ ها مشهود است:

یؤخ یارون سانی اوغلوم        چؤخ آخار قانی اوغلـوم

گل قوجاقلاشـاق منلن      اللـرون هـانی اوغلـوم

ترجمه: (زخم هایت از شمار افزون است/ و خون زیادی از زخم هایت جاری می شود/ بیا همدیگر را در آغوش بگیریم/ دست­هایت کجاست ای پسرم!.)

داغلاردا داشون آغلار         آخان گؤز یاشون آغلار

کسیلن اللــریـــووه         نیــزه ده باشـون آغلار

                                    (مختاری، پیشین: 164)

ترجمه: (سنگ­­ها در کوه­ ها در مصیبت تو می ­گریند/ حتّی اشک­ هایی که از چشمانت سرازیر می­ شود، به حال تو می­ گرید/ در غم و عزای دست­ های بریده ­ات/ سرت که بر نیزه زده شده است، می­ گرید.) 

       علاوه بر قالب یاد­شده، قالب‌های گوناگون دیگری از جمله: مثنوی، غزل، قصیده، مسمّط، مستزاد، ترکیب­ بند، ترجیع­­بند و... که در ادبیات سنّتی از قالب­ های رایج به شمار می­ آیند، استفاده می­ شود. البتّه مرثیه­ سرایان با مهارت و تسلّطی که بر قوالب شعری دارند، و متناسب با موضوع و فرهنگ  بومی و محلّی، از قالب­ های شعری خاصّی برای ذکر مصائب بهره می­ برند. به عنوان مثال برای شعرهایی که به منظور سینه ­زنی می­ سرایند از وزن­ هایی استفاده می ­کنند که مستمعین به راحتی بتوانند تکرار کنند. در این قبیل مرثیه ­ها یک یا چند بیت ـ که مهم­ ترین و دلنشین­ترین بیت است ـ به وسیله­ ی مردم تکرار می­ شود. در نمونه ­ای که از مرثیه ­سرایی «شیخ احمد» در کتاب «ارمغان» در زبانِ حال حضرت لیلا (س) خطاب به حضرت ابوالفضل (ع) در شب تاسوعا آمده است، ویژگی ­های یاد­شده در بخش­ های مشخّص شده، قابل ملاحظه است.

منـــم عــروس فاطمـــه آقا حقیـــرم       ایشیم دوشوبدی مشکله، سنه دخیلم

دخیلم عبـّاس، دخیلم عبـّاس

      ترجمه: (من عروس حقیر مادرت حضرت زهرا هستم/ کارم به مشکل برخورده است و دخیلت آمده ام ای عبّاس!)

گئجه زمانی بولبـولوم اوچوب چمندن      الیمی چکمه رم آقا بـــو دامنـــــوندن

آدون فداسی ایستیـرم بالامی سنــدن   ایشیم دوشوبدی موشکله، سنه دخیلم

دخیلم عبّاس، دخیلم عبّاس

ترجمه: (شب هنگام، بلبلم از چمن خود پرکشیده و رفته است/ ای آقای من! دست از دامانت بر نمی دارم/ فدای نامت شوم، فرزندم را از تو می خواهم/ کارم به مشکل برخورده است و دخیلت آمده­ام ای عبّاس!)

عشـایر ایچـــره ‌‌احـمدا  الونده دفتـــر     ابوالفضل آدی چؤخ اولوب دلینده ازبر

دئ دردون عرض قیل که ای حسینه یاور!    ایشیم دوشوبد­ی موشکله، سنه دخیلم

دخیلم عبّاس، دخیلم عبّـاس

(مختاری، پیشین:119)

ترجمه: (ای «احمد» در میان عشایر در حالی که دفتر اشعارت را در دست داری / و نام ابوالفضل (ع) ورد زبانت است/ درد دل خود را به او بیان کن و عرض کن ای یاور حسین!/ کارم به مشکل برخورده است و دخیلت آمده ­ام ای عبّاس!)

1-2.            سطح واژگانی

اشعاری که در منقبت و مرثیه ستایش ائمه(علیهم السلام) سروده می­شوند، همیشه جزء اشعاری بوده ­اند که مخاطبان عام داشته ­اند. مردم از هر قشر و با هر سطح سوادی، این اشعار را می­ خواندند و گاه در مراسم مذهبی از آن استفاده می­کردند. شیخ احمد مختاری غالب نوحه ­هایش را (به جز چند مورد) به زبان ترکی سروده است. بیان شاعر به دلیل ارتباط مستمّرشان با مردم ساده و برای عامۀ مردم قابل فهم است. در سروده‌های ایشان کلمات فارسی و عربی نسبت به سایر نوحه‌ها کم‌تر است و اغلب واژه­ های فارسیِ موجود، کلماتی هستند که کمابیش برای همۀ اقشار در هر سطح از اطلاعات عمومی قابل فهم و دریافت است. با توجّه به این که «ارمغان مختاری» در مصائب اهل بیت، بخصوص مرثیۀ سومین امام شیعیان سروده شده است و اشاره به فرد و گروهی خاص در واقعه ­ای خاص دارد، بنابراین کلمات تکراری بسیاری در این مجموعه به چشم می­ خورد.کلماتی مانند: قارداش(برادر)، سوسوز (تشنه)، سو(آب)، حسین، ابوالفضل، وداع، غریب و... . از این­رو بیش­تر اشعار این شاعر فصیح و روان است و از آن­جا که دور از تکلّف و برخاسته از عواطفی اصیل است، لاجرم بر دل می­ نشیند و بر مستعمین تأثیر عمیق بر جای می ­گذارد.

2.       مختصّات ادبی

همچنان که زبان مدّاحان و مرثیه ­سرایان به مقتضای حال و مقام، ساده و دور از تکلّف است، مختصّات ادبی این قبیل سروده ­ها نیز، جوششی و ملموس و دور از ابهام است. در ادامه به منظور جلوگیری از اطالۀ کلام به ذکر نمونه ­هایی از مختصّات ادبی این اثر بسنده می­شود.

 

تلمیح

با توجّه به تحصیلات حوزوی شاعر، در کتاب «ارمغان مختاری» به موارد متعدّدی از تلمیحات (اعم از تلمیح به آیات، روایات و احادیث و داستان­ های مذهبی) برمی­ خوریم:

یتموبدی سمعـووه مگر آیات عنکبوت؟      خالق جهانی فرض ائلیوب «اَوهنَ البیوت»

چـون تار عنکبـوت دی آیا بقـاسی وار؟ (ص 14)

تلمیح و تضمین:

«لا تقنطـوا» دئیـوبدی خداوند، رحمی وار      ایله عبـادت، آغـلاگینـان زار و دلفـکار

 یوخ سنده شرم، خالقـون امّا حیاسی وار

تضمین به بیتی از سعدی: (کرم بین و لطف خداوندگار / گنه بنده کرده است او شرمسار) و تلمیح به حدیث قدسی: «یا ملائکتی قَداستَحیَیتُ مِن عَبدی و لَیسَ لَهُ غَیری فقد غَفرت لَه.)

در زبانحال حضرت زهرا(س) بعد از رحلت پیغمبر اکرم (ص) نیز از تضمین و تلمیح بهره برده شده است:

دییـَردی سیـّـد افـلاکیان اؤلان آتــاوای       غمینده حضـرت جبریل نوحه خوان، آتاوای
«و إنـّک لعلـی خُلق» شــــأنینه نـازل
       وصی سینـون قولی ظلمیـله باغلانان،آتاوای
ایگیرمی اوچ ایلی، غمخـوارِ امّـت مجـرم
       جفائیلن، قیزینـون درگهـی یانــان، آتاوای
 اولان «دَنـی فتـدلّـی» شـأنینه نـازل      غم فـراقینه، زهـراسی اؤدلانان،آتاوای

 (ص 23)

ترجمه: (زبانحال حضرت زهرا(س) است که در سوگ پدر چنین ناله سر می ­داد: ای پدری که سیّد افلاکیان بودی، و جبرئیل در سوگ تو نوحه خوانی کرد/ ای پدری که «و إنّک لعلی خُلُقٍ عظیم» در شأن تو نازل شده است، و دستان وصیّ و جانشینش به ظلم و جور بسته شده است./ ای پدری که بیست و سه سال غمخوار امّتت بودی، و درگاه دخترت به آتش کشیده شد./ ای پدری که «دنی فتدلّی» در شأن تو نازل شده است (اشاره به شب معراج) و ای پدری که در آتش فراقت زهرایت می ­سوزد.)

 

انگشتـرین آتاسی علی، وئـردی سائلـه    وار آیه سی، بو آیه یـه منده اینانموشام ( ص 2)

ترجمه: (در وصف امام حسین (ع) می گوید: پدرش، حضرت علی (ع) انگشتری خود را در حال رکوع به سائل دارد، آیۀ مربوط به این واقعه در قرآن آمده و من به این آیه باور دارم.)

شاعر ضمن تأکید بر مقام ولایت، وصایت و خلافت حضرت علی (ع) به آیۀ 55 سورۀ مائده اشاره می­کند: « إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ‏».

گلون ای شیعــه لـر آه و نـــوایـــه    تؤکـون گؤز یاشــوزی شیــر خدایه  (ص 31)

ترجمه: (ای شیعیان به آه و نوا بیایید: کنایه از عزاداری و سوگواری) / (اشک چشمان خود را در عزای شیر خدا جاری کنید. (شیر خدا: استعاره از حضرت علی (ع))

تناسب

یکی از صنایع ادبی بسیار مشهود در این مجموعه و دیگر اشعار آیینی، وجود اشکال تناسب و مراعات­ النظیر است. از آن­ جا که موضوع کلّی این قبیل آثار، مراثی است، تناسب در انواع و اشکال مختلف آن به وفور یافت می­ شود:

ویردیلارجفائیلن، سیندی شهپــــریم قارداش     سرنگون اؤلوب پرچم، دوشدی اللریم قارداش
داده گل عقاب
 اوستن، دوشدی مرغ زرّین پـر      سربه سر تاپوب جرأت، قورخودان قاچان لشکر

قوم دون تاپوب فرصت، الده نیزه و خنجر      جسمیم اؤلدی صدپاره، قانه غرق اؤلوب پیکر

   لطف ائدیب گل امــداده یار و یاوریــم قارداش (ص 142)  

3.      سطح فکری (بررسی محتوایی)

3-1. عشق به حضرت ابوالفضل (ع)

اردبیل، به شهر عاشقان حضرت ابوالفضل(ع) و پایتخت تشیّع و شورِ حسینی معروف هست. مردم این استان طبق سنّتی دیرینه چند روز قبل از شروع ماه محرّم طیّ مراسم خاصّی، همراه با نوحه ­خوانی و سینه ­زنی در مساجد و تکایا جمع می ­شوند و با شور و سوزی مضاعف مراسم طشت­ گذاری را برگزار می کنند. این مراسم ـ که در اردبیل جزء غنی­ ترین فرهنگ عاشورایی شیعیان این شهر به شمار می‌رود ـ به پاس دلاوری ­ها، رشادت­ ها و جانفشانی­ های سقّای تشنۀ کربلا در روز عاشورا بنیان نهاده شده­ است.

      در بیان این ­که چرا به ابوالفضل(ع) سقّا گفته ­اند: در کتاب ذریعۀ­النجاۀ آمده ­است: «فلمّا اشتدَّ العَطَشُ بالحُسینِ علیه السلام دَعا بِأخیهِ العَبّاسِ علیه السّلام فَضمَّ اِلیهِ ثلاثینَ فارِساً و عِشرینَ راجِلاً و بَعَثَ مَعَهُ عِشرینَ قِربۀً فَاقبَلوا فی جوفِ اللیلِ حتّی دَنوا مِن الفُراتِ فقالَ عَمروبن الحجّاج مَن انتم فقالَ رجُلٌ مِن اصحابِ الحُسینِ علیه ­السّلامُ یقالُ لَهُ هِلال بنُ نافعِ البَجَلیّ ابنُ عَمٍّ لَکَ جِئتُ اَشرَبُ مِن هذا الماءِ فقالَ عمروٌ اِشرَب هنیئاً فقالَ هِلالٌ وَیحَکَ کیفَ تَأمُرُنی اَن اَشرَبَ والحسینَ بنُ علیٍّ و مَن مَعَهُ یَموتونَ عَطَشاً، ... ثمَّ رَجَعَ القومُ الی مُعسکرِهِم فَشَرِبَ الحُسینُ علیه­ السّلامُ و من کانَ معَهُ و لِذلکَ سُمِّیَ العَبّاسُ سَقّاءً.(گرمرودی، بی تا: 74)

      مردم استان اردبیل، با اعتقاد به «باب ­الحوائج» بودن آن حضرت، در شب تاسوعا ـ به تأسّی از حضرت لیلا (س) که به عنوان دخیل به درگاه آن حضرت رفت ـ فریادهای الدّخیل سر می­ دهند و رفع حوائج خود را از آن حضرت خواستار می ­شوند. در مجموعۀ «ارمغان» این مفهوم بارها مورد تأکید قرار­گرفته­ است. از آن جمله است، زبانحال حضرت رقیّه(س) خطاب به حضرت زینب(س):

دخیـل دردینه درمان ائده ندی غیرتی وار     عمومدی باب الحوائج عرب ده شهرتی وار

رقیّه نین ده ائشیت سه، بو درد و محنتی وار     بو دشت ده ،گلوب آغوشینـه آلار، عمـّه

                                                                                       (مختاری، پیشین: 228)

ترجمه: (باغیرت است و درد دردمندان را درمان می­ کند/ و عمویم به باب­ الحوائج بودن شهرت دارد/ اگر بشنود که رقیّه نیز درد و محنتی دارد/ ای عمّه! عمویم می­ آید و در این دشت مرا در آغوش می­ گیرد.)

       تاریخ عرب نشان می­ دهد، زمانی که قرار بود در جنگ ­هایی که پیش می­ آمد، فرد یا افرادی از قبیلۀ خود دفاع کنند و جان خود را فدا کنند، این قبیل افراد از میان افرادی انتخاب می­ شدند که جوان باشند و دارای زن و فرزند نباشند. حال آن که در واقعۀ کربلا افرادی جان خود را نثار کردند که پیرمرد هم بودند. حتّی یک مرد هفتاد و سه ساله نیز وجود داشت. عبّاس بن علی (ع) صاحب دو فرزند بود و رسم قبیله، او را از رفتن به جنگ و کشته ­شدن معاف می­کرد. وی داوطلبانه به جنگ رفت؛ همان گونه که سه برادر دیگرش هم برای حمایت از حسین (ع) به میدان نبرد رفتند و جانفشانی کردند. (فریشلر، 1355: 373-372)

        «شیخ احمد» بخش قابل توجّهی از سروده­ های خود را به رشادت­ های حضرت عبّاس(ع) اختصاص داده ­است. برخی از این سروده­ ها، عصر و شب تاسوعا توسّط دسته­ های عزاداری ـ که کوی به کوی و محلّه به محلّه در گردش ­اندـ خوانده می ­شود. در بخشی از این مرثیه ­ها، لحظه­ های شهادت پرچمدار کربلا و زبانِ حال آن حضرت با سوزی هرچه تمام­ تر بیان شده­ است. آن هنگام که سقّای کربلا با شنیدن ناله ­های «العطش» از خیمه ­ها، به حضور برادرش می ­آید و خطاب به امام حسین(ع) می­ گوید: « لقَد ضاقَ صَدری و سَئِمتُ الحَیوۀَ. (دیگر سینه ­ام تنگ شده و از زندگی سیر گشته­ ام.) اذن میدان می ­گیرد و به قصد پر کردن مَشک، به فرات نزدیک می­ شود، شخصی به نام «زیدبن ورقاء» از پشت نخلی بیرون می ­آید و از جانبِ عقب به آن حضرت حمله­ ور می­ شود و دست راست آن حضرت را از بدن جدا می­ کند. (ر.ک. اسدی، 1380: 63-61) آن حضرت این­ گونه رجز می­ خواند:

واللهِ اِن قَطَعتُمُ یَمینی     إنّی اُحامی اَبَداً عَن دینی

وَ عَن امامِ صادِقِ الیَقینِ    نَجلِ النَّبیِّ الطاهِرِ الأَمینِ[1]

        (الإمام السید محسن الأمین،1403: 608/1)

      «شیخ احمد» در اشعارش ضمن اشاره به کلام جانسور ابا عبدالله ­الحسین (ع) ـ که فرمودند: یا عبّاس! «الآن اِنکسرَ ظَهری و قلَّت حیلتی و شمَّت بی عدُوّی» (اکنون پشتم شکست و رشته­ ی تدبیر و چاره ­ام از هم پاشید، و دشمن بر من چیره شد و شماتت کرد.) (حائری، 1383: 446/1) ـ چنین سروده است:

گلور هرایه حسینیم، دوتوبلا صاق و صولون        اؤ حالیلن تاپـوب عبّاسی نین  یارالی قولون

ترجمه: (زبانِ حال حضرت زهرا(س) در عالم معنا است که می­ گوید: حسینم به منظور فریاد رسی برادرش می ­آید در حالی که از هر طرف او را محاصره کرده ­اند/ در آن حال دستان بریده ­ی برادرش را پیدا می­ کند.)

ایکی قلم قولی قارداش آلوب قوجاقینـه          گلور اؤ حالیله قارداشینون سـراغینـه

ترجمه: (دو بازوی بریده برادرش را در آغوش گرفت و در همان حال به سراغ برادرش رفت.)

و در سروده ­ای دیگر چنین آورده است:

هر گلشنی خزانه دؤنن، آغلار آغلاماز        بولبول­لری نوایه گلن، آغلار آغلاماز

ترجمه: (هر گلشنی که به خزان مبدّل شود، می ­گرید یا نمی­ گرید؟ / گلشنی که بلبل هایش از جور خزان به آه و نوا بیایند، می­ گرید یا نمی ­گرید؟)

قارداش که گؤردی قارداشی صدپاره دوغرانوب        ظلمیله مَشکه قانی دولان، آغلار آغلاماز

ترجمه: (وقتی برادر ببیند که پیکر برادرش صدپاره شده است؟ و با ظلمی که بر او رفته است مَشک آبش پر از خون شده است، می­ گرید یا نمی­ گرید؟)

سال یادووه سن، « انکسر ظهری» کلمه سین   حسین کیمی قددی بوکولن، آغلار آغلاماز

ترجمه: (به یاد بیاور جمله­ ای را که حسین (ع) گفت: ای عبّاس الآن کمرم شکست/ کسی که از شدّت مصیبت قدّش دوتا شود، می­ گرید یا نمی­ گرید؟)

3-2. در تعزیت حضرت سیدالشهدا(ع)

 مطالعه در منابع مذهبی بیانگر این نکته است که سوگواری و گریستن بر مصیبت امام حسین(ع) از ارزش والایی برخوردار است. چشمی که بر حسین (ع) اشک بریزد، «محبوب ­ترین چشم­ ها در پیشگاه خداست.» (مجلسی، 1403: ج 45، ص 207) و گریه بر مظلومیّت آن حضرت، خاموش کنندۀ آتش قهر خداوند است. در یکی از ورایت­ ها آمده است که امام صادق (ع) خود به شدّت می‌گریستند و فریاد یا ابتاه... فضای خانه را پر می ­کرد. در روایات آمده­ است که «هرگز در هیچ روزی نام حسین­بن علی(ع) نزد امام صادق برده ­نشد که آن روز آن حضرت خندان دیده ­شود تا شب، و آن حضرت می ­گفت: الحُسُینُ عَبرَۀُ کُلُّ مُؤمِنٍ؛ یعنی حسین، سبب ریزش اشک هر مؤمنی است. (قمی، 1392: 36) آن حضرت می­ فرمایند: «مَن اَنشَدَ فی الحسین (ع) بیتاً مِن شعرٍ فَبَکی او تباکی فَلَهُ الجَنَّهٍ» هر کس در مصیبت امام حسین (ع) بیت شعری بخواند و گریه کند و یا حالت گریستن به خود بگیرد بهشت بر او واجب می ­شود. (قمی، 1416: 116/1) و در روایت دیگری آمده ­است: «همۀ چشم­ ها در سخت­ترین مراحل روز رستاخیز گریانند، مگر چشمی که بر حسین (علیه‌السلام) گریه کند، چنین چشمی با صاحبش خندان و به نعمت­ های پرارزش بهشت شادمان و بشارت داده می­ شود. (مجلسی، پیشین: بحارالانوار: ج ۴۴، ص ۲۹۳).

      «شیخ احمد» با اعتقاد به این که امام حسین(ع) کشتی نجات است و گریستن بر مصائب آن حضرت باعث نجات در روز رستاخیز است، در بخشی از سروده ­های خود در قالب مستزاد، از زبان حضرت زهرا(س) چنین می ­سراید:

محشرده اؤغول آیریـدا محشـر قـورارام من             خیمون اؤرا قوررام

باش سیـز شهـدانی صفـه بیر بیر وورارام من             یانـوندا دایاننــام

بو قانـلو اؤلان معجــری باشــه سـالارام من              پرچـم اؤرا ووررام

چـاره ائـلـه رم درد عــزاداره حســینیم              ای نور دو عینیم

هر کیمسه سنـه آغلاسـا ای کـان سخـاوت                وار منــده براتی

قبـره قـویـولان وقت ده مـن گللم اؤسـاعـت             وار منده نجـاتی

مختـــاری   صفـت شخص لره روز قیـامـت             سن ایله شفاعت

سـن ایلــه شفـاعت دل خـونباره حسینیـم               ای نور دو عینیم

                                                                 (مختاری، پیشین: 188)

ترجمه: (به اختصار: شاعر از زبان حضرت زهرا(س) می­ گوید: که ای حسینم در روز محشر، محشری دیگر به پا می­ کنم، و معجر خونین را بر سرم می­ کنم و برات نجات از آتش دوزخ را برای عزادارانت می­ گیرم. هرکس که بر حسینم گریه کند هنگامی که او را وارد قبر می کنند او را شفاعت می ­کنم...)

       شاعر در جای جایِ مجموعه شعر خود، مصیبت امام حسین (ع) را بزرگ­ ترینِ مصیبت ­ها می ­داند. در یکی از سروده های خود ـ که از یکی از سوزناک­ترین و دلخراش­ ترین سروده ­های ایشان است ـ مصیبت­های حضرت علی (ع) را با مصائب امام حسین (ع) مقایسه کرده و بر سنگینی مصیبت عاشورا صحّه گذاشته­است:

علی اؤلنــده اؤنا اهل کوفــه آغلادیـلار        حسین اؤلنــده اؤنی آت چاپوب آیاقلادیلار 
علی اؤلنـده اؤنا اهل کــوفه دوتدیلا یاس
        قرا علــم گوتوروب هامی گئیدی قاره لباس

علی دئیوب هامی آغلاتدی کوفه داغ داشینی        نیه کول اوستونه بس قویدیلار،حسین باشینی

ترجمه: (وقتی علی(ع) به شهادت رسید، اهل کوفه برایش گریستند، اما وقتی که حسین(ع) شهید شد، بر جسم مبارکش اسب دواندند. / وقتی حضرت علی شهید شد، اهل کوفه مجالس عزا برگزار کردند، و پرچم ­هایِ سیاهِ عزا برافراشتند./ همه وا علی سر دادند و دشت و کوهِ کوفه را نیز به ناله واداشتند، اما چرا سرِ مبارکِ امام حسین را بر روی خاکستر گذاشتند؟)

علی اؤلنده هامی کوفیــان گئیــوب قاره            حسینه بس نیـه ویردی ساغالمیان یاره؟

تمام قــاره گئیــوب زینبیلن آغلادیـلار          اؤ کربـــلاده نیــه قولارینی باغلادیلار

ترجمه: (وقتی حضرت علی شهید شد، اهل کوفه سیاه پوشیدند، چرا در جسم حسین (ع) زخم های بی­شمار ایجاد کردند؟ / در عزای علی (ع) همنوا با زینب سیاه پوشیدند و گریستند، چرا در کربلا او را به اسارت گرفتند و دستانش را بستند؟)

در بخشی دیگر از سروده­ هایش، در ذکر مصیبت حضرت علی­ اصغر (ع) در مصیبت عظمای سرور شهیدان چنین می ­سراید:

باسدی اؤوقت سینه یـه، سـرو صنوبرین             گَتـدی کنـار قتلگَهَـه  غنچـۀ تـــرین
اؤلدی پیاده قویدی یئره اؤخلـی اصغـرین
          بیر قبـر قـازدی، دفن ائله­دی ناز پــرورین
                                                                                   کیم دور حسین کیمی غم بی­ انتهـاسی وار؟

                                                                                       (مختاری، پیشین: 19)

ترجمه: (وقتی علی اصغر(ع) شهید شد، امام حسین او را به سینۀ خو چسباند، غنچۀ تازه و باطراوت خود را به کنار قتلگاه برد/ از اسب پیاده شد و اصغر تیر خورده را بر زمین گذاشت، قبری برای او دفن کرد و فرزند نازپرورد خود را دفن کرد. کیست که مانند حسین(ع) چنین غم بی ­انتهایی دارد؟)

از این رو، شاعر از گردش روزگار گله می­ کند که چرا چنین ظلم­ هایی را بر خاندان نبوّت روا داشته ­است.

ای فلک! ظلم وستم خانه سین آباد ائله دون         حقّی تکذیب ائلیین ظا لیمـه، امداد ائله دون
گؤر نئجه داغ چکوب سینـۀ پیغمبره سن
             آل سفیـانی یزیدون اورگین،  شـاد ائله دون
مـوجب خلقت افـلاک وسمـاواتی یخـوب
               شمرتک ظا لیمی، اؤل بی­کسه جلّاد ائله دون
 داغ دیـده ائلــه دون،  زینب لـن لیـلا نی     شبـه پیغمبـر، علی اکبـری ناشاد ائله دون (ص 20)                                                                                               

ترجمه: (ای فلک! خانۀ ظلم و ستم را آباد کردی و کسی را که حق را تکذیب کرد، امداد کردی/ ببین چگونه پیغمبر را داغدیده کردی و دل یزید و آل ابوسفیان را شاد نمودی!/ کسی را که موجب خلقت افلاک و آسمان بود، شهید کردی و ظالمی مثل شمر را بر او جلاد او قرار دادی/ زینب و لیلا را داغدیده ساختی و علی اکبرِ شبیه پیغمبر را ناشاد کردی.)

3-3. سوگواری در مصیبت حضرت زهرا(س)

همان­ طور که در مقدّمه آمد، شاعر (شیخ احمد) ارادت خاصّی به اهل بیت بالأخصّ به حضرت زهرا(س) دارد. وی صدها بیت از سروده ­های خود را به شهادت یا زبانحال آن حضرت اختصاص داده ­است. این بخش از سروده ­ها بهترین و دلنشین ­ترین و در عین حال دلخراش ­ترین سروده ­های ایشان است. سوز و اندوهی که در میان واژه ­ها و ابیات موج می­زند، حاکی از سوز عمیقِ درونی شاعر است:

سس دوشدی اهل عالمه زهـرانی ویردیلار     مصباح قلب ختم رسـولانی ویردیلار
جبـریل شهپر آچـدی سماوات تیتره دی
    واحســرتا! که شافع عصـیانی ویردیلار

ثانی نظـرده دوتمـادی آیات کـوثـری        زهـرانی ویردی بلکه ده قرآنی ویردیلار

سیلی دگنده دوشدی یئره گئتدی هوش­دن     گویا یئر اوزده، عـرش معلاّنی ویردیلار

آغلاتدی ثانی حضرت زهـرا بالالارین        درگاهینـه چون آتش سـوزانی ویردیلار

مختاری یاز بو شرح غمی نوحه خوانه وئر    قان آغلاسین که حضرت زهرانی ویردیلار

 

ترجمه:(خبر به اهل عالم رسید که زهرا را، مصباح قلب ختم پیامبر را زدند/ جبریل نازل شد و شهپر خود را گستراند، آسمان به لرزه افتاد/ واحسرتا! که شافع روز محشر را زدند./ ثانی حرمت آیات کوثر را نادیده گرفت/ زهرا را زد، بلکه قرآن مصوّر را زد/ وقتی سیلی به صورتش خورد، به زمین افتاد و از هوش رفت، گویا در روی زمین عرش معلا را سیلی زدند./ ثانی، فرزندان حضرت زهرا را گریاند، وقتی که به درگاهش آتش زد./ «مختاری» این شرح غم را بنویس و به نوحه­ خوان­ ها بده، بگو خون بگریند زیرا حضرت زهرا را ظالمانه زدند.)

3-4. آمیختگی مرثیه و حماسه

یکی از ویژگی­ های متمایز­کنندۀ عزاداریِ ترک­ ها، آمیختگی ِاشعار و مراثی­ ها با روح حماسه، شجاعت و شهامت است. باید خاطرنشان کرد که یکی از عوامل بسیار تأثیرگذار در پویایی و حماسی بودن اشعار، دقّت در انتخاب قالب ­ها و اوزان مناسب برای مرثیه­ ها یا نوحه ­ها است. از این رو مستعمین این قبیل سروده ها، ضمن این که به یاد مظلومیّت اهل بیت عصمت و طهارت اشک ماتم می­ریزند، بعد از شنیدن شجاعت­ها و دلیری­هایِ شهدایِ کربلا، در دل احساس غرور و افتخار می­ کنند و به درستی پی می­ برند که آنان قهرمانانِ عرصه ­ی جهاد اکبر و جهاد اصغر و سمبل فضائل اخلاقی بودند؛ امّا به دست ظالمان زمان، مظلومانه و در عین قدرت و اقتدار کشته شدند.

      آمیختگی روح حماسی در رجز­خوانی­ ها بیش­ تر از دیگر انواعِ مراثی­ ها مشهود است. در استان اردبیل و برخی از استان­ های همجوارِ ترک زبان، شعرهایی در قالب های: مسمّط، ترکیب بند، ترجیع بند و...، شور و هیجان حماسی خاصّی در مجالس به پا می­ کند. مدّاح یا نوحه ­خوان، شعر را با شور و حرارت می­خواند و در برخی از ابیات ـ که در بردارندۀ یکی از فضایل و محسّنات قهرمان است ـ مکث می­ کند؛ آن­گاه، حاضران با عبارات: احسنت! حرف مداح را تأیید می­ کنند و بر شور مجلس می ­افزایند، و گاه، بنا به درخواست مستمعین، مدّاح، مصراع یا بیت یا یک بند را مجدّداً قرائت می ­کند. به عنوان مثال، در بیت زیر، وزن و لحن ابیات، کاملاً حماسی و توأم با شور و حسّ شهامت و غیرت است:

ابوالفضل ای اؤلان یاور حسینه    اؤغول وئردیم سنی نوکر حسینه(مختاری، پیشین: 147)                                                                                                                   

ترجمه: (در بیان وصیّت حضرت علی (ع) است که فرمودند: ای ابوالفضل! ای یاور حسین! پسرم من تو را به عنوان نوکر به فرزندم حسین دادم.)

 

       شیخ احمد در بسیاری از سروده ­های خود، ضمن پرداختن به جزئیات نمایشیِ هرکدام از شهدای کربلا، سعی می­ کند فضایل، عظمت ­های روحی، شجاعت، جوانمردی، اخلاص، پاکی و توکّل شهدای کربلا را به تصویر بکشد و در مقابل رذالت، جهالت و گمراهی، ترس، ناجوانمردی، بدذاتی، قساوت قلب و خبث سیرت یزید و یزیدیان را بر ملا کند.

الله دئدی لبیک، معنـاده علی اصغـر                دل آچماموش اوخلانسون، دنیاده علی اصغر...

اوز دوتدی عمر سعده، ال اوسته علی اصغر           سسلندی که ای ظـالم، ای قوم جفـاگستر!
گئتدی هامی انصاریم،
 ناکام علی اکبـر           یؤخ جرمی بوعطشانون،سیزده ن سوگلوب ایستر

آز قالدی هلاک اؤلسون انصاف ائدون ای کافر          لبّیک حسین لبّیک، ای میـر  هـُدی لبّیک!

                                                                                      (مختاری، پیشین: 140)

ترجمه: ( در عالم معنا قلم تقدیر این گونه رقم خورد که علی اصغر بدون آن که زبان به سخن بگشاید در ایام طفولیّت، با تیری زهرآگین به شهادت برسد./ امام حسین(ع) رو به لشکر عمر سعد کرد و فرمود: ای ظالم و ای قوم جفاگستر!/ همۀ یار و انصارم، حتّی جوان ناکامم علی اکبر به شهادت رسیدند، این طفل عطشان جرمی ندارد/ ای کافران انصاف داشته باشید کم مانده است که از تشنگی هلاک شود، از عالم معنا ندای لبِیک یا حسین به گوش می­ رسید.)

3-5. شفاعت

شفاعت یکی از اعتقادات کلامی شیعه است. در آیات و احادیث رسیده از ائمه(علیهم السّلام) شرایطی مطرح شده­ است است که فرد در صورت داشتن آن شرایط مورد شفاعت قرار می­ گیرد. یکی از مهم­ ترین انگیزه­ های مرثیه سرایان، طلب شفاعت از سالار شهیدان و ائمّۀ هدی علیهم ­السلام است. شیعیان دربارۀ امام حسین (ع) این باور را دارند که «او خود را به کشتن داد، تا نزد پروردگار میانجی گناهکاران شیعه شود.» (شهیدی، 1373: 7) روایات متواتری در منابع قدیمی وجود دارد که این مفهوم را مورد تأکید قرار می­ دهد. در یکی از این منابع آمده ­است: قال مولینا الرّضا علیه ­السّلام ما قالَ فینا مؤمنٌ شِعراً یَمدِحُنا بِهِ بَنیَّ اللهُ تعالی لَهُ مدینۀٌ فی الجنۀِ اَوسَعُ منَ الدّنیا سَبعَ مرّاتٍ یزورُهُ فیها کُلَّ مَلَکٍ مُقرَّبٍ وَکلُّ نبیٍّ مُرسَلٍ» (برغانی، بی تا: 3)

       شیخ احمد مختاری، به مثابۀ دیگر مرثیه سرایان و مدّاحان اهل بیت عصمت و طهارت، در جای جای اشعارش، دست توسّل به سوی ائمه­ی اطهار دراز می­کند و گویی از جانب تمام عزادارنِ اباعبدالله الحسین، شفاعت روز محشر را خواستار می­شود:

کاش با این دل محــزون، به گلستـان بروم    بر تمـاشـای گل و غنچه ­ی خندان بروم
دل
  فرهمند  شـود بس که، به  بوییدن گل    بهـر بوییـدنِ گل بـوتـۀ ریحان بروم
گل گلـزارِ حسین، به ز گلِ
  دارِ  فنـاست     شرط آن است که، با دیدۀ گریان بروم
دفتـرم
  را  بکنـم پای ملخ همچــون مـور    ارمغــان کرده، به دربار  سلیمـان بروم
شده
  محتاج  بر او،  اهل  سمـاوات و زمین    بهـر درد دل محـزون سـوی درمان بروم
دل «مختـاری» که ازکثـرت عصیان بغمست
    پس به گلزار حسین، شـافع عصیان بروم

در پایان ابیاتی که «شیخ احمد» مجموعه اشعار خود را با آن ابیات به اتمام رسانده است، به عنوان حُسن ختام مقاله ذکر ذکر می­ کنیم:

الهی! حضـرت زینب  نواسی‌، حرمتینه      اؤ شــام شوم­ده، ماتم ­سراسی حرمتیـنه
سنی قسم وئریرم خیزران دگن، دوداقا
     حسین باشیندا­کی خنجر یاراسی حرمتینـه
جناب زینبون، آغ ساچلارینا یا
  ربـّی!      رقیّـه ­نون بابا  جان گل!  صداسی حرمتینـه

الهی حفظ ائله دنیــاده دین اسلامی!      سکینه  باشینـه‌  اؤرتن  قـراسی حرمتینـه
جهــاندا پرچــم اسـلامی پایدار ائلـه
       دوشن ابوالفضل الیندن، لواسی  حرمتینـه
باغیشلا احمد مختاره
 احمدین جرمین      گـؤزونده اشکِ تری آه و واسـی حرمتینـه

ترجمه: (الهی! به حرمت نوای زینب (س) در ماتم ­سرایِ شومِ شام، قَسَمت می ­دهم/ به لب­ هایی که زخم خیزران داشت و به زخم سرِ حسین قسمت می­ دهم/ به موهای سفید زینب و به ندای «بابا جان» رقیّه(س) قسم می­دهم/ خدایا به حرمت معجرِ سیاه حضرت سکینه، دین اسلام را در دنیا حفظ کن/ پرچم اسلام را در جهان پایدار نگه دار، به حرمت لوا و پرچمی که از دست ابوالفضل (ع) بر زمین افتاد/ به حرمت احمد مختار، از گناه «احمد» درگذر، به حرمت اشک چشمان و آه و وای او در ماتم حسین (ع) او را ببخش.)

نتیجه

شعرهای آیینی و عاشورایی، بخش قابل توجّهی از ادبیّات کشور ما را به خود اختصاص داده ­است. از آن میان نوحه­ ها و  مراثی ­های ترکی، در قالب­ های خاصّ همچون: اؤخشاما، بایاتی و شعرهای ایلاتی، ترکیب بند، ترجیح بند و.. نگاهی شاعرانه و عاطفی به واقعۀ عاشورا دارد. استان آذری زبان اردبیل، شاعران و مرثیه سرایان توانمندی مانند: منزوی، بیضا، منعم و ... در دامان خود پرورده ­است. شیخ احمد مختاری یکی از مدّاحان و مرثیه­ سرایانی است که در منطقۀ مرزی مغان، مضامین و فرهنگ عاشورایی، شهادت و فداکاری در راه دین خدا و مبارزه با دشمنان حق را جانمایۀ اشعار کربلایی و آیینی خود قرار داده­ است. وی با مهارت و ظرافتی شایسته و با استمداد از تخیّل سیّال و قوی خود، به شرح جزئیات حادثه عاشورا پرداخته­ است. کتاب ارمغان او، در بردارندۀ مرثیه­ هایی است که با استناد به روایات و اسناد معتبر به رشتۀ نظم کشیده شده­است. در این اثر، عناصر آیینی و عاشورایی استان اردبیل، از قبیل: آیین طشت ­گذاری، مراسم تاسوعا و شام غریبان، عشق به حضرت ابوالفضل(ع) و استمداد از سقّای عطشان کربلا به عنوان باب الحوائج، موج می ­زند. این اثر از نظر سبک بیان و شیوۀ به کارگیری زبان، به مثابۀ دیگر اشعار عاشوراییِ این منطقه، متناسب با مقتضیات مخاطبان، غالباً ساده و دور از تکلّف ­های لفظی و معنوی و در عین حال فصیح و بلیغ و دلنشین است.

 

  

منابع

-         قرآن کریم.

-         اسدی، غلامحسن. (1380). از مدینه تا مدینه (حماسۀ کربلا)، قم: انتشارات ائمّه.

-         الإمام السید محسن الأمین. (1403.ق.). اعیان ­الشّیعه، جلد الأوّل، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.

-         برغانی، محمّدبن علی بن محمّد. (بی تا). فردوس­ العارفین فی بیان اسرار آل طه و یس، نسخۀ خطّی.

-         حائری، محمّد­مهدی. (1383). معالی­ السّبطین فی احوالات­الحسن و الحُسَین، قم.

-         شهیدی، سید جعفر.(1373). قیام حسین(ع)، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

-         صابری، حسین. (1383). تاریخ فرق اسلامی، تهران: سمت مرکز تحقیق و توسعۀ علوم انسانی.

-         فریشلر، کورت. (1355). امام حسین (ع) و ایران، ترجمه و اقتباس: ذبیح­ الله منصوری، چاپ دوم، سازمان انتشارات جاویدان.

-         قمی،شیخ عبّاس.(1359). سفینۀ­البِحار و مدینۀ­الحکم و الآثار مع تطبیق ­النّصوص الواردۀ فیها علی البحارالأنوار. قم: اسوه.

-         ــــــــــــــــ . (1392). آنچه در کربلا گذشت،(به انضمام قیام مختار و ترجمه نفس ­الهموم)، چاپ دوم، تهران: آدینه سبز.

-         گرمرودی، میرزا رفیع. (بی تا). ذریعۀ­النجاۀ، گردآوری آقای شعاری، انتشارات تبریز: چاپخانۀ شعاع.(نسخۀ سنگی).

-         مجلسى، محمّد­باقر بن­ محمّد تقى. (1403 ق.). بحارالأنوار، جلد 44 و 45، بیروت: دار إحیاء­التراث­ العربی.

-         مختاری، شیخ احمد. (1383). ارمغان مختاری، اردبیل: نی ک­آموز.



1. ترجمه: به خدا سوگند گرچه دست راست مرا قطع نمودید ولی من تا آنجا که زنده هستم از آیین خود و امام خود که در ایمان خود صادق است و فرزند پیامبرِ پاک و منزّه و امین است، دفاع خواهم کرد.

نکته: این مقاله در دهمین همایش بین المللی ترویج زبان و ادب فارسی (6 - 4 شهریور 1394) دانشگاه محقق اردبیلی به صورت سخنرانی ارائه و در مجموعه مقالات همایش منتشر شده است. 

نظرات 1 + ارسال نظر
najafi چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 22:49 http://yargasidi5.blogfa.com/

با سلام و احترام
ان شاا...میشه در راستای حفظ ارزش های دینی و عاشورایی بیش از پیش موفق باشید و خداوند روح شیخ احمد مختاری و دیگر شاعران عاشورایی را قرین رحمت خویش گرداند که با اشعار سوزناک و حقیقی محبت ایمه را در دل ها می کارند.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.