ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
جانا شتاب دارد گویا که جان عمرم! / در فصل نوبهاران دیدم خزان عمرم
یک دم به غم گذشت و روز دگر به فرقت/ در حیرتم چه دارم تا این زمان عمرم؟!
بس سعی ها نمودم نامد مراد حاصل / تیری به آن نَجَست آه، از این کمان عمرم
فریاد بارالها از روبهان رنگین! / زرد است روی سرخ و چون ارغوان عمرم
بس ناصحان بگفتند «مسرور» باش و بی غم / رو رو، که غم گرفته ست تاب و توان عمرم
**************
ساقی ز می نابت، گه شاد و گهی زارم / گه غرق به غم ها و گه بیدل و هشیارم
از باده و مستی ها کم گو که در این مجلس / از بی خبران بالله، رنجور و دل آزارم
هر تیر بلایت را آتش زن این دل کن / مجنون ره عشقم، آسوده ز آزارم
دورم نکن از کویت گم گشته رهم جانا / ز عشاق جدا مپسند، دیگر چه طلب دارم؟
دورم نکن از کویت گم گشته رهم جانا / ز عشاق جدا مپسند، دیگر چه طلب دارم؟
.......................................
سپاس
یادتان از خیل دلدادگان حضرت دوست گم مباد!