رومن یاکوبسن

     رومن یاکوبسن در اکتبر 1896 در مسکو به دنیا آمد. تحصیلات خود را در مؤسسه زبان های لازارو آغاز کرد و در سال 1919 در رشته ی زبان شناسی تاریخی و تطبیقی دانشگاه مسکو به پایان رسانید. او یکی از بنیانگذاران حلقه ی زبان شناسی پراگ بود که از سال 1925 به بعد فعالیت خود را آغاز کرد یاکوبسن سال های 1920 تا 1939 را در چکسلواکی سپری کرد و در دهه ی سوم قرن حاضر استاد ممتاز فقه اللغه روسی و ادبیات کهن چک در دانشگاه ماساریک چکسلواکی شد. جنگ جهانی دوم او را به اسکاندیناوی کشانید در سال 1941 به آمریکا رفت و در مدرسه عالی علوم انسانی نیویورک و سپس در دانشگاه کلمبیا به تدریس زبان شناسی پرداخت. در سال 1949 با سمت استاد استادان در دانشگاه هاروارد به تدریس زبان و ادبیات اسلاوی و زبان شناسی همگانی مشغول شد و از سال 1957 در انیستیتو تکنولوژی ماساچوست نیز به تدریس و پژوهش پرداخت. یاکوبسن درژوئیه 1982 در 86 سالگی دیده از جهان فرو بست. 

 برخی  ازآثار یاکوبسن

زبان کودک، زبان پریشی و جهانی های آوایی

روندهای بنیادین در دانش زبان

شش خطابه درباره ی آوا و معنی

مغز و زبان

چهاچوب زبان

 الگوی آوایی زبان

گفتگوها

برگزیده ی مقالات در هفت جلد

یاکوبسن و نظریه های ارتباطی و کارکرد های زبان

رومن یاکوبسن همواره از دانش زبان برای تحلیل سخن ادبی بهره گرفته است. از نظر او زبان ابزاری برای ارتباط نیست بلکه کارکردهای متفاوتی را انجام می دهد که کارکرد هنری یا زیباشناختی یکی از آن هاست. در میان فرمالیست های روس ، او برای زبان شناسی اعتبار زیادی قایل بود و پلی محسوب می شود بین فرمالیسم و ساختار گرایی، با فرق گذاشتن بین کارکردهای شعری زبان و دیگر کارکردهایش از نظریه پردازان موفق در این موضوع است.

یاکوبسن در یک عمل ارتباطی به وجود شش عنصردخیل زیر اشاره می کند:

1-    فرستنده

2-    پیام

3-    گیرنده

4-    حامل

5-    کد

6-    زمینه

نخست فرستنده است کسی که با طرف مقابل سخن می گوید یا درس را توضیح می دهد و یا نامه ، گزارش ، رمان و . . . می نویسد. گفته یا نوشته ی فرستنده را پیام می نامیم. این پیام گیرنده ای دارد. علاوه بر سه عنصر یاد شده  ، برای شکل گیری مفهوم به عناصر دیگری هم نیازمندیم برای انتقال پیام یک حامل لازم است. حامل می تواند الکترونیک باشد ، سخن باشد ، نوشته باشد و ... . برای اینکه گیرنده بتواند پیام را درک کند باید با یک کد مشترک( مثلاً یک زبان ) بیان شود. عنصر ششم زمینه ای است که ارجاع پیام را شکل می دهد. یاکوبسن پیام حاصل از حضور این شش عنصر را با جدول زیر نشان می دهد.

 

زمینه

پیام

فرستنده ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گیرنده

حامل

کد

یاکوبسن بحث ارتباط زبانی را به همین جا ختم نمی کند؛ از نظر او ارتباط زبانی نقش ها و کارکرد های گوناگونی دارد. به نظر او هر کدام از عناصر دخیل در ارتباط زبانی می تواند موجد نقش و کارکرد های ویژه ای باشند. وی تصریح می کند که زبان می تواند چندین نقش را توأمان داشته باشد ولی مسأله این است که ماهیت و کارکرد اولیه ی پیام به واسطه ی غلبه ی یک نقش بر نقش های دیگر حاصل می شود. نقش های زبانی با توجه به عناصر دخیل در ارتباط زبانی از نظر یاکوبسن عبارتند از:

1-    نقش و کارکرد عاطفی: اگر پیام مربوط به فرستنده باشد نقش و کارکرد عاطفی و بیان گرانه دارد و مربوط به تأثر گوینده در خصوص موضوع و موقعیتی است که درباره آن صحبت می کند. مانند این جمله : «عجب راهی بود، با رفتن تمام نمی شد.» و یا  نجواها، حسب حال ها، اشعار تغزّلی

2-    نقش و کارکرد کوششی: اگر جهت گیری پیام مربوط به گیرنده باشد در این حالت پیام دارای نقش کوششی است در چنین حالتی بیشتر از افعال امری یا ندایی استفاده می شود.مثلاً وقتی می گوییم: «آماده شو،  باید راه بیفتی»

3-    نقش و کارکرد ارجاعی: اگر ارتباط زبانی معطوف به زمینه ی سخن باشد زبان کارکردی ارجاعی دارد. در این حالت محتوای پیام زبانی مربوط به مسائلی بیرون از نظام زبان است مانند این جمله : « فاصله ی اردبیل تا تبریز 220کیلومتر است.» و یا استفاده از زبان برای بحث های علمی ، این کارکرد یکی از اصلی ترین کارکردهای زبان است.

4-    نقش و کارکرد فرازبانی: اگر جهت گیری پیام معطوف به  کد یا رمزگان های ارتباطی باشد. زبان دارای نقش فرازبانی است مثلاً هنگامی که گوینده یا شنونده ای برای معنا کردن واژگان از زبان بهره می گیرد.

5-    نقش و کارکرد هم سخنانه: اگر ارتباط زبانی بر ای ایجاد تماس باشد کارکرد غالب آن هم سخنانه است. در این ارتباط هدف این نیست که اطلاعاتی به مخاطب داده شود بلکه هدف ایجاد تماس و به جریان انداختن گفت و گو است . مانند این جمله:«امروز هوا گرم است.» یا «صبح بخیر»

6-    نقش و کارکرد زیبا شناختی یا هنری: اگر ارتباط زبانی معطوف و مربوط به خود پیام و درنگ در باب آن باشد در این حالت زبان دارای نقشی زیبا شناختی و هنری است.

بدین گونه یاکوبسن در الگویی دیگر نقش های زبانی را مطابق با عناصر زبانی چنین نشان می دهد. ( این شش عنصر خود، شش کارکرد یا نقش را در زبان موجب می‌شود.)

ارجاعی

ادبی

احساسی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوششی

هم سخنانه

فرازبانی

یاکوبسن پس از آن که نشان می دهد، ارتباط زبانی می تواند هر یک از این شش عنصر پیام را نشانه رود، می گوید که کارکرد پیام را با توجه به این رویکرد است که می توانیم مشخص کنیم. اگر پیام متوجه هیچ یک از پنج عنصر دیگر(عاطفی، کوششی، ارجاعی، فرازبانی، هم سخنانه )نبوده و تنها خود پیام را هدف گرفته باشد، آن موقع کارکرد شعری خواهد داشت. زیرا کار پیام این است که توجه را به سوی خود و نحوه ی شکل گیری خود جلب کند. اگر چه همین ویژگی است که شعر را از دیگر اشکال گفتمان متمایز می کند اما این بدان معنا نیست که در شعر دیگر کارکردهای زبان نمی تواند وجود داشته باشد. در شعر هم می توان معانی عاطفی، ارجاعی و کوششی را شاهد بود، اما در این میان آنچه اهمیت بیش تر دارد کارکرد شعری است. برای نمونه شخصی را می توان تصوّر کرد که این بیت حافظ را بر ای آگاهانیدن و تنبه دیگری به کار برد.

بس تجربه کردیم در این دیر مکافات      با دردُکشان هر که در افتاد بر افتاد

این سخن شعری علاوه بر کارکرد ادبی و هنری ، کارکرد کوششی نیز دارد.

عقاید یاکوبسن:

فردینان دو سوسور، وجود دو محور قائم جانشینی و هم نشینی را در زبان کشف کرد. در محور هم نشینی مناسبات واژگان در ارتباط با یکدیگر سنجیده می‌شود، یعنی نقش ویژه‌ای که هر واژه در هم نشینی با واژه دیگر می‌یابد، تا پیام را به گیرنده برساند. اما محور جانشینی، رابطه پنهان هر واژه با واژه هم ارز دیگر است. بنابراین با مدلی فرضی از یک جمله،به جهت منطقی، می‌توان بی‌شمار جمله دیگر آفرید. یاکوبسن جایگاه مجاز را محور افقی و جایگاه استعاره را محور عمودی می‌داند. وی آنگاه فراتر رفته، می‌افزاید: «در جنبش‌های ادبی رمانتیسم و سمبولیسم فرآیند استعاری اولویت دارد.

 نویسنده رئالیست با استفاده از مجاورت (مجاز) به موقعیت مکانی و زمانی گریز می‌زند. چنین نویسنده‌ای به جزییات علاقه‌مند است که از نوع مجاز جز به کل باشد ... کوبیسم آشکارا گرایش مجازی دارد و نقاشان سورئالیست شیوه‌ای به وضوح استعاری انتخاب کردند.» در نهایت او، شعر را عمده‌ترین جایگاه کاربرد استعاره و نثر را اصلی‌ترین مکان برای کاربرد مجاز می‌داند.

او فن شعر یا بوطیقا را بخشی از زبان شناسی می داند.

او بر این عقیده است که شاعران تعمداً محور های هم نشینی و جانشینی را ایجاد می کنند.

به نظر او در جابه جایی لغت اگر مبنا «شباهت»باشد «استعاره» و اگر «مجاورت» باشد «مجاز» است.او محور جانشینی را استعاره و هر جابه جایی در محور همنشینی را مجاز می خواند.

دیوید لاج در باره این نظر یاکوبسن می گوید:  خلاصه ساده شده نظریه یاکوبسن از این قرار است که در هر شکلی از کلام موضوعی به موضوع دیگر ربط داده می شود و چون این دو موضوع یا از جهتی شبیه به یکدیگرند و یا در مجاورت هم قرار دارند.

بنابراین به نظر یاکوبسن همه اشکال زبانی یا به قطب استعاری متمایلند یا به قطب مجازی مثلا «رئالیسم و به طور کلی نثر و داستان» به قطب«مجازی»  و «شعر» به قطب «استعاری» گرایش دارد.

منابع

1.    احمدی، بابک (1370). ساختار و تأویل متن، چاپ پایا، کرج.

2.    قاسمی پور، قدرت (1391). صورت گرایی و ساختار گرایی در ادبیات، دانشگاه شهید چمران اهواز.

3.    نظریه های ادبیات و نقد (1389). ترجمه ناصر داوران، نگاه تهران.

4.    روندهای بنیادین در دانش زبان رومن یاکوبسن (1385). ترجمه کوروش صفوی، هرمس، تهران.

نظرات 1 + ارسال نظر
محمد جمعه 5 آذر 1395 ساعت 13:11 http://yargasidi5.blogfa.com/

با سلام و احترام
محضر استاد بزرگوار
ممنون از مطالب علمی و سودمند شما

سلام.
سپاسگزارم.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.