ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
تصوّف و عرفان اسلامی از نیمه دوم قرن دوم هجری است که در فرهنگ اسلامی شکلی به خود می گیرد و جایگاهی را برای خود دست و پا می کند. تصوّف وعرفان قرن دوم تصوّفی ساده و بی تکلّف بود و یک چهرۀ خام و ناپخته و ناصواب داشت که در آن تنها سخن از قناعت، ترک دنیا و زهد بود و خبری از عناصر واقعی عرفان مانند وحدت وجود و عشق الهی نبود، از بزرگترین و مهمترین عرفا در این قرن می توان از رابعه عدویه (اوّلین زن عارف و صوفی مسلک)، حسن بصری، ابوهاشم کوفی و سفیان ثوری نام برد.
عرفان و تصوّف در سده ی سوم گسترش یافت و در جامعه به عنوان یک مکتب و آیین شناخته شد، در این سده بود که صوفیان و عرفا به دانش های دیگر هم روی آوردند و تصوّف و عرفان را به صورت و رنگ علمی درآوردند، از بزرگان عرفان در این قرن می توان به ذوالنون مصری و عبدالله حارث محاسبی، حاتم بن اصم، حمدون قصار و بایزید بسطامی و شاید مهم ترین آنان حسینبن منصور حلاج اشاره کرد، به گفته بسیاری از محقّقان این حوزه جرقه ی اندیشه وحدت وجود از این قرن زده شده است.
در قرن چهارم عرفان اسلامی گسترش فراوانی پیدا کرد و چون با اصول و مبانی عرفان با حکمت ابوعلی سینا و توجیه و تطبیق آن با آیات و روایات توسط بزرگان عرفان انجام شد، یکباره نفوذ تصوّف و عرفان در بین آحاد مردم به شدت افزایش یافت، از بزرگان عرفان و تصوّف در این سده می توان از شبلی، سراج طوسی، ابو طالب مکی و ابن خفیف شیرازی نام برد.
روال قرن چهارم در قرن پنجم نیز ادامه داشت و هر روز به دامنه نفوذ و گسترش خود میافزود. با این تفاوت که در این قرن چند عارف نامی و بزرگ ظهور پیدا کردند و اوّلین کتب معتبر عرفان و تصوّف نوشته شد که معروفترین آنان کشف المحجوب از هجویری است. از عرفای مهم دیگر در این قرن می توان به ابوالحسن خرقانی، بابا طاهر همدانی، ابوالقاسم قشیری (صاحب کتاب رساله ی قشیریه) و خواجه عبدالله انصاری اشاره کرد.
در قرن ششم چندین تحوّل و تغییر در عرفان و تصوّف به وجود آمد. یکی از این تغییرات تدوین و توجیه حکمت اشراق به وسیله ی شهاب الدین سهروردی است و دیگری در آمیختن عرفان با شعر و به وجود آمدن ادبیات عرفانی است که بنیانگذار آن حکیم سنایی غزنوی است، از خصوصیات مهم دیگر این سده تعصّب و عدم آزادی در ابراز عقاید و اندیشه و اظهار آن است از بارزترین عارفان این دوران می توان از حکیم سنایی، عبدالقادر گیلانی، شیخ احمد غزالی و شیخ نجم الدین کبری نام برد.
قرن هفتم در طول تاریخ تصوّف از اهمیّت خاصّی برخوردار است زیرا در این قرن شاهد دگرگونی های هستیم که عرفان بعد از خود را به شدّت تحت تأثیر قرار داد. یکی از این تغییرات که شاید مهم ترین آنان هم محسوب شود، ظهور محی الدین ابن عربی است، وی عرفان را با حکمت اشراق تلفیق کرد و آن را به صورت علمی درآورد و تصوّف و عرفان را علمی و استدلالی کرد. در این قرن تصوّف و عرفان مانند سایر علوم در مدارس و حوزه های علمیه تدریس شد. یکی دیگر از حوادث این سده، ظهور چند عارف شیعی مذهب است که باعث به وجود آمدن چندین فرقه صوفی شد، محی الدین ابن عربی، مولانا جلال الدین بلخی، سعدی شیرازی، اوحدالدین کرمانی و خواجه نصیرالدین طوسی از مشهورترین عالمان و عرفای این دوران هستند.
عرفان ذوقی و شاعرانه ای که سنایی آن را بنیان نهاد در قرن هشتم با ظهور خواجه حافظ شیرازی به اوج خود رسید، همچنین در سده های هشتم و نهم به دلیل توجّه خاصّ امیران و وزیران به تصوّف و عرفان، خانقاه های زیادی ساخته شد و گرایش مردم به عرفان افزایش یافت ولی از کیفیت آن کاسته شد ویژگی دیگر این سده زیاد شدن فرقه های صوفی است، از مشاهیر این دو قرن در حوزهی عرفان و تصوّف، خواجوی کرمانی، خواجه حافظ شیرازی، شاه نعمت الله ولی، شیخ محمود شبستری، جامی و شاه داعی شیرازی نام برد.