بررسی و تحلیل شعر عاشورایی اردبیل با تأکید بر اشعار شیخ احمد مختاری

چکیده

مرثیه­ سرایی در تاریخ آذربایجان از قدمتی بسیار برخوردار است و حماسۀ حسینی، بخش قابل توجّهی از ادبیات سنّتیِ آذری­ها را به خود اختصاص داده ­است.شهر اردبیل، محلّ استقرار صفویان، پایتخت تشیّع بوده ­است. این مقاله بر آن است تا ضمن معرّفی یکی از شاعران عاشورایی اردبیل، مروری بر سیر تاریخی ادبیّات عاشورایی و نوحه ­سرایی در این استان داشته باشد و مختصّات شعر عاشورایی این منطقه را از نظرگاه قالب و محتوا تحلیل و تبیین کند.«شیخ احمد مختاری» یکی از شعرا و فضلای استان اردبیل، صاحب کتاب«ارمغان مختاری» است... 

ادامه مطلب ...

بررسی تطبیقی «مفاتیح الإعجاز» لاهیجی و «نسایم گلشن» شاه داعی شیرازی

گلشن رازِ شیخ محمود شبستری، مثنوی کوتاهی در شرح اصطلاحات و رموز صوفیان و یکی از کهن ترین شعرها از نوع خود است. به دلیل موجز بودن این اثر، شرح های متعدّدی ـ مخصوصاً در قرن نهم ـ بر آن نگاشته شده است که از آن میان مطالعه ی تطبیقی شرح «شاه داعی شیرازی»، به دلیل تقدّم زمانی و شرح «لاهیجی» به دلیل مقبولیّتی که از همان اوانِ تألیف کسب کرده است، وجهه ی همّت این جستار قرار گرفته است. شاه داعی، از پیروان شاه نعمت الله ولی، و لاهیجی از مریدان سید محمّد نوربخش بودند. در عین حال، عرفای مذکور (هر دو) به تبع مشایخ خود، از مروّجان و پیروان و بسط دهندگان عقیده ی محی الدّین بن عربی بوده اند. «نسایم گلشن» و «مفاتیح الإعجاز» از نظر ساختار (زبان شرح، ایجاز و اطناب استشهادات ) و محتوا ( میزان تأثیرپذیری از عقاید ابن عربی، تجربیّات عرفانی وغیر آن ها)باهم مشابهت ها و تفاوت هایی دارند. مطالعه در شروح یاد شده بیانگر آن است که شرح شمس الدّین لاهیجی به دلیل در برداشتنِ میراث عرفانی بسیاری از شعرای سلف، همراه نمودن شرح با تجربیّات عرفانی و ذوق شعری، ارائه ی تمهیدات و تمثیل های متعدّد برای تفهیم رموز عرفانی، بیش از شرح شاه داعی، موافقِ ذوق ارباب معرفت قرار گرفته است.


نکته: متن کامل این مقاله در مجموعه مقالات هفتمین همایش بین المللی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی( برگزار شده در دانشگاه علامه طباطبایی ره) سال 1391 منتشر شده است.

هویّت انسانی در دو سنّت عرفانی (قبل از ابن عربی و بعد از ابن عربی)

عرفان اسلامی ـ ایرانی از آغاز شکل گیری تاکنون به لحاظ مبانی فکری، رویکرد، اهداف و مشرب های فکری تحوّلات گوناگونی به خود دیده است. تأمّل در دو سنّت اوّل و دوم عرفانی ـ که یکی از آغاز تا سده ی هفتم و دیگری از سده ی هفتم (ظهور ابن عربی) تا عصر حاضر را شامل می شود ـ و تفکّر در چگونگی تعامل قوّه ی نظری و عملی، جایگاه خطیر و هویّت واقعی انسان را  تبیین می کند. در این مقال سعی شده است آثاری از سنّت اوّل و دوم عرفانی (معرفت شناسی و هستی شناسی) با تأکید بر حدیقۀ الحقیقۀ سنایی و گلشن راز شیخ محمود شبستری مطالعه شود تا معلوم گردد که عرفا در آثار خود در طول سده های متمادی و با داشتن مشرب های فکری متفاوت، چه تصویری از انسان و منزلت واقعی او ترسیم کرده اند. حاصل سخن این که عارفان مسلمان در سنّت اوّل عرفانی؛ خودشناسی و معرفت نفس، پایبندی به دین و شریعت، دوری از شائبه های نفسانی و زدودن دل از تیرگی ها را، راه عروج معنوی سالک دانسته اند. در سنّت دوم عرفانی جایگاه انسان پیچیده تر و با عظمت تر از جایگاه وی در سنّت اوّل است. انسان (عالم صغیر) به تنهایی مظهر همه ی اسماء و صفات خداوند، عامل پیدایش و بقای عالَم و واسطه ی فیض رسانی به تمام مراتب و درجات هستی است؛ بدین سبب از جمله القاب انسان در این سنّت عرفانی«کلمه ی فاصله ی جامعه» است.


نکته: این مقاله در همایش بین المللی «انسان و هویّت های فراموش شده» (برگزار شده در دانشگاه پیام نور شبستر اسفند 93) به عنوان مقاله ی برتر همایش معرّفی و در مجموعه مقالات همایش منتشر شده است.

فراست در متون تعلیمی صوفیّه

«فراست» یکی از کراماتی است که بیش از کرامات دیگر در کتب تعلیمی صوفیّه مورد بحث قرار گرفته است. علم روانشناسی نوین وجود این امر خارق عادت را به روش علمی به اثبات رسانده است. منشأ عرفان اسلامی قرآن و سنّت است. مصادیق فراست و مترادف آن (توسّم) در قرآن و نهج البلاغه و سپس در منابع صوفیانه، مانند: شرح التّعرف لمذهب التّصوّف، اللّمع فی التّصوّف، رساله ی قشیریّه، مصباح الهدایۃ و برخی دیگر از کتاب ها و تذکره ها، قابل مطالعه است. مطابق با منابع یاد شده انواع فراست عبارت است از: فراست مؤمنان، فراست موهوبی و فراست ارباب قلوب و از نظر تنوّع شامل: اِخبار از مغیبات، اِشراف بر ضمایر، خواندن اذهان، خبر از آینده، اِخبار از نامه های مکتوم و... است. با استناد به آیات و احادیث معتبر، صدق فراست از جانب عارفان در متون عرفانی مورد تأیید قرار گرفته و شدّت و ضعف این نیرو به میزان ایمان و تقوا، سلوک باطنی و میزان پرورش روحِ عارفان و اولیای الهی بستگی دارد.


نکته: این مقاله در مجلّه ی علمی و پژوهشی عرفان اسلامی منتشر شده است.

رنگِ سیاه در فرهنگ و اساطیر ایران

 

در سیاهی یافت صائب  خضر آب زندگی      هیچ دامانی به غیر از دامنِ شب ها مگیر


زندگی بشر اوّلیّه تحت تأثیر دو عامل روز و شب (تاریکی و روشنایی) قرار داشته است. با کشیده شدن پرده­ ی سیاه شب، انسان­ ها به دل غار­ها پناه می ­بردند و می­ آسودند. پیدایش نسل و بقاء آن در زیر چادرِ سیاهِ شب اتّفاق می­ افتاد ،و بشر فعّالیّت و تلاش خود را با این تکرار و توالی روز و شب هماهنگ می­ کرد. دوره ­ی اساطیری، دوره ­ی صراع خیر و شرّ،یا به اعتباری دوره ی نزاع میان مظاهر روشنایی و سیاهی است. اژدها، جانوری اساطیری، که در بسیاری از داستان های عامیانه به عنوان مظهر سیاهی و شرّ حضور یافته و نبردی که میان قهرمان و اژدها مطرح است، تعبیری است از کشمکش­ های انسان ابتدایی برای نیل به خودآگاهی. کلمات متعدّدی در زبان و ادبّیات ما از واژه­ ی سیاه و مظاهر آن مشتق شده اند. این کلمه در جاهایی مثل شب، ابر سیاه، چشم سیاه، زلف، خال، توتیا، مشک و ... معنای  مثبت؛ و در کلماتی نظیر؛ اهریمن، اکومن، اژدها، ضحّاک، افراسیاب، زاغ، آز، ظلمتِ بوجهل، نا امیدی، مرگ، گور، زندان و ... معنای منفی را به ذهن تداعی می کند. سیاهی که عبارت از ظلمت و نیستی است، وجه امکانیّت است. چون هرگز نیست، هست نمی گردد. مبدأ و منتهای کثرت، وحدت است. رنگ سیاه نشانه ­ی ابهّت، گوشه­ گیری، دلتنگی، مرگ و سوگ است و سکوت و خاموشی بدون آینده را مجسّم می کند. به معنی«نه» بوده، و نقطه مقابل «بله» رنگ سفید است. تیره ترین رنگ هاست، به بیان نظامی:

هفت رنگ است زیر هفت اورنگ / نیست بالاتر از سیاهی رنگ


کلیدواژه ها: رنگِ سیاه، اساطیر و فرهنگ.


نکته: این مقاله در مجموعه مقالات همایش «شناخت اساطیر ایران»، اردیبهشت 1387، دانشگاه آزاد واحد زنجان منتشر شده است.