اهمیّت آشنایی با نظریه ی بینامتنیّت

بنا به تعریف «ژرار ژنت» فرانسوی، —بینامتنیّت عبارت است از «کاربرد آگاهانه ی متنی در متن دیگر. خواه به گونه ای کامل، یا چونان پاره هایی.» در حقیقت، — بینامتنیّت اندیشیدن در اندیشه های دیگران، به رسمیّت شناختن حضور دیگری در متن، قایل شدن به وجود تکثّر و ردّ تک گویی است.

       استفاده از نظریه ­ی ادبی، یکی از ابزارهای مهم و اساسی در تحلیل متون ادبی است. مطالعه­ ی متن بر اساس نظریه ­ی ادبی، روشی نظام ­مند و منسجم در اختیار پژوهشگر قرار می­ دهد تا از افقی خاص به آثار بنگرد و بیش از پیش با استعدادها و قابلیّت­ های متن آشنا شود. برخی از نظریه ­های ادبی، نگاه تک صدایی به آثار را به چالش کشیده ­اند، مطالعه در غالب پژوهش ­های انجام شده، بیانگر این حقیقت است که مؤلّفان در محدوده ­ی شرحِ برخی از قسمت­ ها و توضیح واژه­ ها و ذکر برخی صنایع ادبی باقی مانده ­اند و در بیش ­تر موارد برای آثار، هویّتی مستقل قایل شده ­اند. تغییر در نوع نگاه و خوانش آثار مخصوصاً آثاری که در نوع خود آغازگر و نقطه­ ی شروع یا اوج یک نوع ادبی بوده ­اند؛ ما را با جایگاه واقعی آن آثار و اهمّیّت آن­ها بیش از پیش آشنا می ­کند و این آثار را از حالت تک صدایی بودن درمی ­آورد و هویّت واقعی آن­ها را به درستی  می ­نمایاند.